۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

ساخت بزرگترین مسجد دنیا در تاجیکستان


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سنی آنلاین، به نقل از"الجزیره"، تاجیکستان در حال ساختن بزرگترین مسجد دنیا می باشد.
يک مسئول دفتر ریاست جمهوری تاجیکستان امام علی رحمانف عصر روز دوشنبه اعلام کرد که تاجیکستان با همکاری دولت امارات و قطر، به زودی بزرگترین مسجد دنیا را در شهر دوشنبه پایتخت این کشور بنا خواهد کرد.
طبق گزارشات منتشر شده، این مسجد با مساحت75000 مترمربع و با ظرفیت 150هزار نفر ساخته خواهد شد.
کارهای ساختمانی این مسجد از ابتدای ماه جاری آغاز خواهد شد و تا پنج سال به پای تکمیل خواهد رسید.
لازم به ذکراست که کشور تاجیکستان در سال 1991م بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به استقلال رسید و این کشور در حال حاضر یکی از جمهوریهای آسیای میانه به شمار می رود وحدود90% از جمعیت آن را مسلمانان تشکیل می دهند.

۱۳۸۸ مهر ۶, دوشنبه

معاذ بن جبل... امام العلماء


او یکی از هفتاد نفری است که در بیعت عقبه دوم حضور داشت، او بعدها تا جایی از علم و فراست پیش رفت که امام الانبیا حضرت محمد صلی الله علیه وسلم وی را به عنوان «أعلم الناس بالحلال والحرام»، عالمترین انسانها نسبت به حلال و حرام، معرفی نمود به طوری که بسیاری از صحابه برای فراگیری احکام (حلال و حرام) گرداگردش حلقه زده و از علومش بهره می جستند، او به درجه ای از فضل و کمال دست یافته بود که امیرالمومنین حضرت عمر فاروق رضی الله عنه در توصیفش می فرماید: «عجزت النساء أن یلدن مثله»؛ زنان از به دنیا آوردن مانند او عاجزند. این انسان خوش نصیب و با فضل و کمال امام العلماء، عالم انصار و صحابی جلیل القدر، سید الاخیار، حضرت ابوعبدالرحمان معاذ بن جبل بن عمرو بن اوس است.
معاذ رضی الله عنه در سال بیستم قبل از هجرت در خانواده ای با شرافت و محترم دیده به جهان گشود و در سن هجده سالگی با دعوت حضرت مصعب بن عمیر رضی الله عنه مشرف به دین اسلام شد. در بیعت عقبه حضور داشته و در غزوه بدر و تمامی غزوات در رکاب آن حضرت صلی الله علیه وسلم قهرمانانه جنگید.
او کسی است که وقتی رسول اکرم صلی الله علیه وسلم بعد از غزوه تبوک وی را برای تعلیم قرآن و احکام دین عازم یمن نمود، شخص مبارک آن حضرت ایشان را پای پیاده تا بیرون شهر بدرقه نمود.
حضرت معاذ رضی الله عنه جوانی بلند قامت، سفید چهره و زیبا بود. دارای چشمانی سیاه، دندانهایی برّاق و ابروهای به هم پیوسته بود.[الاصابة3/98]
ابوبحیره یزید بن قطیب در مورد ایشان می فرماید: «وارد مسجد حمص شدم، جوانی را دیدم با موهای زیبا که وقتی صحبت می کرد گویا از دهانش نور و لؤلؤ بیرون می شود. سوال کردم: این جوان کیست؟ گفتند: او معاذ بن جبل است».
ابومسلم خولانی می گوید: «یک بار به مسجد دمشق رفتم، در آنجا جمعی از صحابه پیامبر را دیدم که حلقه زده اند و در مورد مسایل دینی بحث و گفتگو می کنند، در بین آنها جوانی را مشاهده کردم با چشمانی سیاه و دندانهایی برّاق که اصحاب در مورد هر مساله ای که با مشکل مواجه شده و در آن اختلاف می کردند به آن جوان مراجعه می کردند. از یکی از حاضرین پرسیدم: این جوان کیست؟ گفت: او معاذ بن جبل است».
معاذ در کلام رسول خدا صلی الله علیه وسلم
آن حضرت صلی الله علیه وسلم در جاهای زیادی از معاذ تعریف و ستایش نموده است که هر کدام از آنها برای بیان فضیلت و کمال معاذ و جایگاهش در نزد رسول خدا و صحابه کفایت می کند که به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می شود:
1ـ عن انس رضی الله عنه قال قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: «أعلم أمتي بالحلال والحرام معاذ بن جبل»؛ عالم ترین فرد امت من نسبت به حلال و حرام معاذ بن جبل است.[رواه الامام احمد].
2ـ عن أبی هریرة رضی الله عنه أن النبی صلی الله علیه وسلم قال: «نعم الرجل معاذ بن جبل»؛ معاذ بن جبل مرد بسیار خوبی است.[اسدالغابة].
3ـ وعن عاصم بن حميد عن معاذ بن جبل قال: لما بعثه رسول الله إلى اليمن خرج معه رسول الله يوصيه ومعاذ راكب ورسول الله يمشي تحت راحلته، فلما فرغ قال: يا معاذ، إنك عسى ألا تلقاني بعد عامي هذا، ولعلك تمر بمسجدي هذا وقبري، فبكى معاذ خشعًا لفراق رسول الله، ثم التفت فأقبل بوجهه نحو المدينة فقال: إن أولى الناس بي المتقون من كانوا وحيث كانوا»، عاصم بن حمید از معاذ بن جبل نقل می کند که زمانی که رسول خدا صلی الله علیه وسلم معاذ را به طرف یمن فرستاد، رسول الله نیز به همراه او خارج شد در حالی که حضرت معاذ سوار بر سواری و آن حضرت صلی الله علیه وسلم پیاده در کنار او حرکت می فرمود. هنگامی که لحظه خداحافظی رسید آن حضرت صلی الله علیه وسلم خطاب به معاذ فرمود:« ای معاذ! شاید سال آینده مرا نبینی و (بعد از برگشت) مسجد و قبر من را مشاهده نمایی» معاذ با شنیدن این سخنان اشک از چشمانش جاری شد، سپس آن حضرت صلی الله علیه وسلم رو به مدینه کرد و فرمود:« شایسته ترین (و نزدیک ترین) افراد به من متقیان هستند، هر کس و در هر کجا که باشند.
فراق رسول خدا برای تمامی صحابه بلکه برای همه امت تا قیامت جانگداز است، اما برای معاذ شاید مقداری تحملش سخت تر بود. به راستی چرا اینگونه نباشد در حالی که رسول خدا صلی الله علیه وسلم به صراحت او را مخاطب قرار داده و می فرماید من تو را دوست دارم چنان که در "الترغیب والترهیب" با سند صحیح آمده است: «أن رسول الله صلى الله عليه وسلم أخذ بيده يوما ثم قال يا معاذ والله إني لأحبك. فقال له معاذ: بأبي أنت وأمي يا رسول الله وأنا والله أحبك. قال: أوصيك يا معاذ لا تدعن في دبر كل صلاة أن تقول اللهم أعني على ذكرك وشكرك وحسن عبادتك»؛ روزی رسول خدا صلی الله علیه وسلم دست معاذ را گرفته و فرمود: ای معاذ به خدا قسم که من تو را دوست دارم. معاذ عرض کرد: ای رسول خدا! پدر و مادرم فدای شما باد، به خدا قسم من نیز شما را دوست دارم. سپس آن حضرت معاذ را توصیه ای کرد و فرمود: ای معاذ! تو را توصیه می کنم که خواندن این دعا را بعد از هر نماز به هیچ وجه ترک نکن؛ «اللهم أعنی علی ذکرک و شکرک و حسن عبادتک».
معاذ در کلام صحابه
عن الشعبي قال: حدثني فروة بن نوفل الأشجعي قال: قال ابن مسعود: إن معاذ بن جبل كان أمةً قانتًا لله حنيفًا، فقيل إن إبراهيم كان أمةً قانتًا لله حنيفًا، فقال ما نسيت هل تدري ما الأمة وما القانت؟ فقلت: الله أعلم، فقال: الأمة الذي يعلم الخير، والقانت المطيع لله عز وجل وللرسول، وكان معاذ بن جبل يعلم الناس الخير وكان مطيعًا لله عز وجل ورسوله.
حضرت عبدالله بن مسعود رضی الله عنه می فرماید:«معاذ بن جبل یکی از مصادیق آیه"أمة قانتاً لله حنیفاً" بود»، گفته شد: اما این آیه و توصیف در مورد حضرت ابراهیم نازل شده است!. ابن مسعود فرمود: بله! من نیز می دانم، اما آیا معنا و مفهوم"أمة" و" قانت" را می دانید؟. سپس فرمود: "أمة" یعنی کسی که تعلیم خیر و نیکی می دهد، و "قانت" یعنی مطیع خدا و رسول بودن، و معاذ بن جبل نیز مردم را تعلیم خیر می داد و مطیع خدا و رسولش بود.
وقال عمر بن الخطاب يومًا لأصحابه: لو استخلفت معاذَا - رضي الله عنه- فسألني ربى عز وجل ما حملك على ذلك؟ لقلت: سمعت نبيك يقول: (يأتي معاذ بن جبل بين يدي العلماء برتوة (أي يسبقهم مسافة كبيرة، قيل إنها رمية حجر) [أحمد].
روزی حضرت عمر رضی الله عنه خطاب به صحابه فرمود: اگر بعد از خودم معاذ را خلیفه معرفی نمایم و در روز قیامت خداوند عزوجل از من سوال کند که چرا این کار را کردی؟ من می گویم: زیرا از پیامبرت شنیدم که می فرمود: معاذ بن جبل با فاصله بسيار زیادی در پیشاپیش علما حركت خواهد كرد.
برخی دیگر از مناقب معاذ بن جبل
منافب صحابه رسول خدا صلی الله علیه وسلم از دایره زبان و قلم بالاتر است که حضرت معاذ بن جبل نیز از این قانون مستثنی نیست. اما "مالایدرک کله لا یترک کله".
صفحات کتب حدیث و تاریخ مناقب زیادی از حضرت معاذ بن جبل را در خود جای داده است که به طور تیتروار به برخی از آنها اشاره می شود:
1ـ حضرت معاذ یکی از شش نفری است که در دوران حیات آن حضرت صلی الله علیه وسلم مسئولیت جمع قرآن را بر عهده داشتند.
2ـ بعد از اینکه مکه فتح شد و مردم مکه برای فراگیری احکام اسلام نیاز به معلم داشتند، آن حضرت صلی الله علیه وسلم با توجه به شناختی که از معاذ داشت او را به عنوان معلم مردم مکه در آنجا مستقر نمود.
3ـ زمانی که تعدادی از پادشاهان یمن نزد رسول الله آمده و اسلام آورده و طلب معلم نمودند، آن حضرت معاذ را به همراه تعدادی از صحابه با آنها فرستاد و امارت آنها را به معاذ سپرد.
4ـ در مورد ورع و تقوای معاذ منقول است که ایشان دو زن داشت، وقتی نزد زنی که نوبتش بود می رفت از وسایل و امکانات منزل زن دیگر هیچ گونه استفاده ای نمی کرد، حتی از آب آن خانه نیز نمی نوشید.
5ـ حضرت معاذ رضی الله عنه نسبت به فراگیری علم و آموختن آن حرص و علاقه زیادی داشت؛ هرگز حاضر نمی شد حتی یک مجلس از مجالس آن حضرت صلی الله علیه وسلم از وی فوت شود، او در تمام این مجالس شرکت می کرد و علوم قرآن و حدیث را از محضر مبارک رسول خدا صلی الله علیه وسلم فراگرفته و هر آنچه را می شنید حفظ می نمود تا جایی که از جمله کسانی قرار گرفت که در عهد آن حضرت صلی الله علیه وسلم فتوا می دادند که این افراد عبارت بودند از: عمر، عثمان، علي، أبي بن كعب، معاذ بن جبل و زيد بن ثابت رضي الله عنهم.
6ـ حضرت عمر فاروق رضی الله عنه در مسایل فقهی حضرت معاذ را بر همه مقدم می دانست و می فرمود: من أراد الفقة فليأت معاذ بن جبل: هر کس می خواهد فقه را بیاموزد به معاذ بن جبل مراجعه نماید.
7ـ حضرت معاذ علاوه بر انجام فرائض و عبادات به نوافل نیز بسیار اهمیت می داد، نماز تهجد را به طور پایبندی ادا می نمود. از جمله دعاهایی که در نماز تهجد می نمود این بود: «اللهم نامت العيون وغارت النجوم و أنت حي قيوم اللهم للجنة بطئ وهربي من النار ضعيف اللهم اجعل لي عندك هدى ترده إلي يوم القيامة إنك لا تخلف المعياد».
8ـ ایشان بسیار به مساله انفاق و کمک به مساکین و فقرا اهمیت می داد، تا جایی که در نتیجه کثرت انفاق و صدقه، مدیون شده و مجبور شد تا کلیه امولش را فروخته و دیونش را پرداخت نماید.
وفات معاذ بن جبل رضی الله عنه
حضرت معاذ بن جبل رضی الله عنه به همراه سپاهی که فرماندهی آن بر عهده حضرت ابوعبیده بن جراح بود به شام رفت.
در سال هجده هجری بیماری طاعون به شکل بسیار گسترده ای در شام شیوع پیدا کرد که جان بسیاری را گرفت. اما معاذ رضی الله عنه بر خلاف بقیه مردم این مریضی را نوعی رحمت از جانب الله تعالی می دانست و از آنجایی که می دانست که هر کس با مرض طاعون از دنیا برود درجه شهادت را می برد دعا می کرد: «اللهم آت آل معاذ النصيب الأوفر من هذه الرحمة».
خلاصه اینکه حضرت معاذ رضي الله عنه نیز در اثر شیوع مریضی طاعون در سن38 سالگی وفات نمود و در منطقه غور از توابع اردن دفن شد.
«ربنا اغفرلنا ولاخواننا الذين سبقونا بالايمان ولا تجعل في قلوبنا غلا للذين امنوا ربنا إنک رؤوف رحیم».

چرا به خداوند متعال توکل نکنیم؟


امیدی که دارم به فضل خداست ..... که بر سعی خود تکیه کردن خطاست.
انسان در زندگی هرچند زرنگ و شجاع هم باشد اما باز هم در زندگی فردی و اجتماعی خود با یکسری چالشها و دشواری ها و آلام روحی مواجه می گردد که امید به خود و زندگی به میزان قابل توجهی در او کاهش می یابد. بنابراین با این همه اضطراب و ترس و لرز در دوران زندگی توانایی آن را ندارد که به تنهایی خودش را اهل سعادت قرار دهد و برای دیگران مثمرثمر واقع شود، از این رو نمی توان به قدرت مادی اتکا نمود و آن را ضامن خوشبختی خود دانست بلکه یک شخص مؤمن همواره آرامش درونی و عافیت جسمانی را در گرو اعتماد به ذات الله و حسن ظن و توکل بر او می داند.
چنانکه در حدیث قدسی آمده است: «أنا عند ظن عبدی بی، و أنا معه حین یذکرنی» رحمت من قرین گمان بنده من است که هرگاه مرا یاد کند با او هستم.
پس توکل به خدا، ضرورتی اجتناب ناپذیر است و هیچ کس از آن بی نیاز نیست، عالم و عامی، مرد و زن، حاکم و محکوم، کوچک و بزرگ. چون اجتماع به دست قوی و توانایی نیاز دارد که در هنگام گرفتاری و ناگواریها همکار و مددگار او باشد.
بدون تردید آنانی که آراسته به گوهر ایمان و یقین اند و به صفات خداوند اعتقاد دارند، خود را و امور خویش را به او وا می گذارد و در تمام مراحل زندگی بر او توکل می کنند.
دعوت به توکل در قرآن و سنت
«وعلی الله فتوکلوا إن کنتم مومنین» (المائده:23) تنها به خدا توکل و اتکا داشته باشید اگر ایمان دارید.
«وعلی الله فلیتوکل المتوکلون» (ابراهیم:12) کسانی که اهل توکل اند باید تنها بر خداوند توکل کنند.
«ومن یتوکل علی الله فهو حسبه» (الطلاق:3)هرکس به خدا اتکا و توکل داشته باشد خداوند برای او کافی است.
«إن الله یحب المتوکلین» (آل عمران: 109) خداوند کسانی را که به او توکل دارند، دوست می دارد.
«ومن یتوکل علی الله فان الله عزیز حکیم» (الزمر:36) هر کس به خداوند توکل کند همانا او چیره وتوانا و داناست.
«وتوکل علی الحی الذی لایموت» (فرقان: 58) توکل کن بر آن زنده ای که هرگز نمی میرد.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم خطاب به ابن عباس فرمودند: {و إذا سألت فاسأل الله و إذا استعنت فاستعن بالله} (رواه احمد و الترمذی) و هرگاه چیزی خواستی از خداوند بخواه وهرگاه کمک خواستی از خداوند کمک بگیر.
عن عمرو بن العاص رضی الله عنه قال: قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: «إن قلب ابن آدم بکل واد شعبة فمن اتبع قلبه الشعب کلها لم یبال الله بأی واد هلکه ومن توکل علی الله کفاه الشعب} (رواه ابن ماجه)
حضرت عمرو بن عاص راوی است که حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم ارشاد فرمودند: قلب انسان در هر میدان – علاقه ها و روابط - شاخه های زیای دارد پس هر کسی که دلش را به هر شاخه ای سوق دهد، خداوند اعتنایی ندارد به اینکه در چه میدانی هلاک خواهد شد و هر آن کسی که بر خدا توکل می کند، خداوند در زمینه کلیه شاخه ها برایش کافی است.
عن أنس بن مالک رضی الله عنه یقول: قال رجل یا رسول الله أعقلها و أتوکل أو أطلقها وأتوکل؟ قال: أعقلها و توکل، یعنی الناقة. از حضرت انس بن مالک رضی الله عنه مروی است که مردی اعرابی گفت: ای رسول خدا شتر را ببندم و توکل نمایم و یا رهایش کنم و توکل نمایم؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند: آن را ببندد و آنگاه توکل کن.
مولانا رومی رحمه الله می سراید:
گفت پیغمبر به آواز بلند بر توکل زانوی اشتر ببند
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم می خواست توکل را، راه و روش و شعار مسلمانان قرار دهد، از این رو در دعای خروج از منزل نیز به مسلمانان آموزش توکل را داده اند.
از حضرت ام سلمه رضی الله عنها نقل شده است که هرگاه آن حضرت از منزل بیرون می آمد می گفت: «باسم الله، توکلت علی الله، اللهم انی اعوذبک أن اضِل أو اُضلّ أو أزل أو اُزل أو أظلم أو اُظلم أو أجهل أو یجهل علی» (ابو داود، ترمذی) به نام خدا، بر خدا توکل نمودم، بار خدایا به تو پناه می برم از اینکه گمراه کنم یا گمراه شوم، لغزش کنم یا دیگری را بلغزانم و یا ظلم کنم و یا بر من ظلم شود و یا کار ظالمانه ای انجام دهم، یا بر من انجام داده شود.
توکل و اسباب
توکل به خدا مخالف با به کارگیری اسباب نیست که انسان علل و اسبابی را که خدا در کار جهان بکار گرفته است به سویی بیفکند واز الله بخواهد که از راههای خارق العاده به او مدد برساند و مثلا به آسمان بالای سر او بگوید که سیم و زر ببارد، یا به زمین زیر پای او بگوید که نان و گوشت و روغن و عسل بیرون دهد، بدون هیچ زحمت و کوشش و تفکر و کاری!.
خداوند متعال امور را به اسباب آن و نتیجه ها را به مقدماتش مربوط ساخته است، انسان به مقتضای تکلیف و سرشت الهی برای به دست آوردن سبب سوق داده می شود و کوتاهی و سهل انگاری برای فراهم نمودن این اسباب، منافی سرشت و مخالف امر خداست. «فامشوا فی مناکبها وکلوا من رزقه» [ملک: 51] در اطراف و جوانب آن راه بروید و از روزی خدا بخورید. «خذوا حذرکم فانفروا ثبات أو انفروا جمیعا» [نساء: 71] ای کسانی که ایمان آورده اید احتیاط نمایید و آمادگی خود را برای مقابله با دشمن حفظ کنید.
«وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل» [انفال: 61] و هرچه در توان دارید از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید.
خداوند متعال خطاب به حضرت موسی علیه السلام می فرماید: «فأسر بعبادی لیلاً إنکم متّبعون» [دخان:23] پس بندگان مرا شبانه کوچ بده، چرا که تعقیب می گردید.
در داستان حضرت یوسف با برادرانش هشدار پدرش چنین آمده است: «یا بنی لا تقصص رؤیاک علی أخوتک فیکیدو لک کیداً» [یوسف:5] ای پسرم خوابت را برای برادرانت حکایت مکن برای تو نیرنگی می اندیشند.
«یا بنی لاتدخلوا من باب واحد وادخلوا من أبواب متفرقة» [یوسف:67] ای پسران من، همه از یک دروازه به شهر در نیایید بلکه از دروازه های مختلف وارد شوید.
پس معنای توکل این است که انسان مقدمات را فراهم سازد و نتایج را به خدا واگذارد، دانه را بکارد و میوه را از پروردگار بخواهد، به جنبه های بشری کار که به خودش مربوط می شود بپردازد و موانع را از سر راه او بردارد، چه بسا عواملی که انسان آنها را نمی شناسد و چه بسیار موانعی که برای انسان ناشناخته است دیگر چه رسد که بتواند آنها را از سر راه خود بردارد.
امام قشیری رحمه الله می فرماید: حرکات ظاهری مخالف توکل قلبی نیست، پس از اینکه برای عبد (بنده) ثابت شد که تقدیر کار الهی است و سختی و آسانی کار، به میل اوست.
حدیثی که یاوه گویان دست به دامان آن شده اند که «لو توکلتم علی الله حق توکله لرزقکم کما یرزق الطیر، تغدوا خماصاً و تروج بطانّا» اگر شما آن چنان که در خور و شایسته است، بر خدا توکل می کردید، خدا همان گونه که پرندگان را روزی می دهد، شما را روزی می داد، پرندگان هر بامدادی با شکمهای خالی از لانه های شان در می آیند، و شامگاه با شکمهای پر به لانه های شان باز می گردند، در واقع دلیلی علیه آنان است نه برهانی برای اثبات نظرشان؛ زیرا این تضمین روزی، که شامگاه با شکمهای پر باز می گردند، تنها در صورتی است که بامداد از لانه به درآیند و برای به دست آوردن روزی کوشش کنند، نه آنکه در لانه های شان بمانند. (الایمان و الحیاَة، قرضاوی 304)

رویکرد مسلمان در رابطه با توکل
انسان مسلمان با توکل به خداوند در همه کارهای خود به عنوان یک مسئولیت اخلاقی اکتفا نمی کند، بلکه آن را به عنوان یک فریضه و مسئولیت دینی وعقیدتی نگاه می کند، زیرا خداوند متعال می فرماید: «وعلی الله فتوکلوا إن کنتم مؤمنین» [المائده: 23] اگر مؤمن هستید، تنها به خداوند توکل کنید.
بر همین اساس توکل همه جانبه بخشی از ایمان انسان مسلمان به خداوند متعال است، اما توکل انسان مسلمان به خداوند و همه امور خود را به او سپردن با آن نگرشی که جاهلان به اسلام و دشمنان آن دارند، بسیار متفاوت است، درنگاه و باور آنان توکل به خداوند تنها کلماتی است که به زبان رانده می شود و دلها و اندیشه ها آن را درک ننموده و نمی فهمند و کنار نهادن اسباب وکار و تلاش و قناعت و رضایت به کمبودها و محرومیتها و واقعیتهای موجود می باشد. اما انسان آگاه و اهل ایمان در مورد توکل به هیچ وجه این گونه نمی اندیشد، بلکه آن را بخشی از ایمان و عقیده و عبادت خداوند به شمار می آورد و برای تحقق امور و کارهایش اساس را بر پایه توسل به همه اسباب لازم برای تحقق آنها قرار می دهد.
انسان مسلمان ضمن ایمان به سنتها و قوانین خداوندی حاکم بر نظام آفرینش و روابط اجتماعی و تلاش برای بکار گیری اسباب ضروری برای تحقق کردارها و تأثیر نهادن بر واقعیتها، معتقد نیست که برای تحقق اهداف بکارگیری اسباب به تنهایی کفایت می کند، بلکه توسل به اسباب را به عنوان اجرای فرمان خداوند، و همچون اطاعت او در مورد دیگر مسئولیتهای دینی نگاه می کند و آن را بر خود واجب می شمارد.
اما تحقق و فراهم شدن نتایج و رسیدن به اهداف را به خواست و اراده و حکمت خداوند می سپارد، زیرا تنها اوست که توان تأثیر نهادن اسباب را دارد و هرچه را او بخواهد همان می شود و کم نبوده اند کسانی که نتیجه کار و تلاش خود را ندیده و ثمر درختی را که در زمین کاشته اند نچیده اند.
بر همین اساس اعتماد و توکل همه جانبه به اسباب و معتقد به تأثیر نهادن ذاتی و قطعی آنها نوعی شرک و جهالت است، و از طرف دیگر ترک نمودن و کنار گذاشتن اسباب و عوامل برای تحقق و اجرای امور و کارها در حالی که توان و امکان بکار بستن آنها را داشته باشد گناه و انحراف بدفهمی دین است.
برای مثال پیامبر گرامی پس از مهاجرت بسیاری از یارانش به مدینه، برای مهاجرت خود منتظر فرمان خداوند ماند و پس از اجازه خداوند ترتیبات و اسباب زیر را برای رفتن به مدینه مهیا فرمودند:
1- یکی از بهترین اصحاب خود یعنی حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه را برای همراهی و همسفری در هجرت انتخاب نمودند.
2- توشه و غذا و آب لازم توسط حضرت اسماء دختر حضرت ابوبکر برای آنان فراهم گردید و در اختیار آنان قرار گرفت.
3- مرکب مناسب برای استفاده در راه دشوار و طولانی هجرت فراهم نمودند.
4- استخدام یک نفر راهنما و آشنا به راه ها و دره های سخت میان مکه و مدینه تا آنان را در طول راه همراهی و راهنمایی نماید.
5- هنگامی که خانه ایشان در محاصره دشمن قرار داشت، شبانه خود از منزل خارج گردیدند و برای آنکه قضیه مهاجرت ایشان زود آشکار نشود به حضرت علی رضی الله عنه دستور فرمود که در بستر ایشان بخوابند.
6- زمانی که مشرکین متوجه شدند که رسول خدا هجرت نموده اند و برای تعقیب آنها در قالب سختیها به راه افتادند حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم به همراه حضرت ابوبکر به غار ثور که در جهت مخالف راه مکه به مدینه قرار داشت وکمتر گمان برده می شد که به آنجا رفته باشند، پناه بردند.
7- و زمانی که حضرت ابوبکر خطاب به رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: اگر یکی از آنها خم می گردید و داخل غار را نگاه می کرد ما را می دید، رسول خدا فرمودند: ابوبکر! در مورد دو نفری که سومین آنها خداوند است چگونه فکر می کنی؟!
درلابلای این رویداد حقیقت ایمان و توکل در کنار هم تبلور پیدا می کنند. می بینیم که رسول خدا صلی الله علیه وسلم ضرورت بکار گیری اسباب را عملا ً انکار نمی فرماید، و آنها را به اساس اعتماد و توکل به شمار نمی آورد و تأثیر نهادن اسباب را به اراده خداوند می داند و با ایمان و اطمینان امور خود را در اختیار اراده خداوند قرار می دهد، پس از غار تاریک ثور که جایگاه مار و عقرب است به عنوان پناهگاه استفاده میفرماید، و با اطمینان و یقین خطاب به رفیق و همراه خود می گوید: نگران مباش خدا با ماست!.
از این سنت و رهنمود رسول خدا صلی الله علیه وسلم انسان مسلمان نگرش خود را به اسباب معین می کند و در مورد آنها بر اساس خواسته های شخصی خود عمل نمی کند، بلکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم را اسوه و مقتدای خویش قرار می دهد.
انسان مسلمان بر این باور است که در کار و تلاش اعتماد به نفس و بهره گیری از توانایی های خود ضروری است، و بدین ترتیب در امور خود، خویشتن را ناتوان نمی شمارد و در اندیشه آن نیست که دیگران کارها و مسئولیتهای او را انجام بدهند. [با تلخیص از کتاب کلیات اسلام، ابوبکر جزایری 188-185]
بدون شک کسی که بدون کار و تلاش تمنای رسیدن به اهداف و آرمانهای خود را داشته باشد مانند کسی است که بدون بال، تمنای پرواز در هوا را داشته باشد و یا اشتیاق و آرزوی داشتن اولاد بدون ازدواج را دارد؛
ترجوا النجاة ولم تسلک مسالکها إن السفینة لاتجری علی الیبس.
امید رهایی داری وراه و روش را نمی پیمایی همانا کشتی در خشکی حرکت نمی کند.
پس باید در راه رسیدن به هدف از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نشد و درعین حال باید از خداوند متعال استعانت جست که «من جدّ وجدَ» عاقبت جوینده یابنده است.
آنانی که بر ذات احدیت توکل دارند هنگام ترس و خطر هیچ گونه ترس و اندوهی به خود راه نمی دهند و راضی به رضای پروردگارشان اند و با زبان حال خود چنین زمزمه می کنند.
یکی درد ویکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان ودرد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد
به راستی که هیچ مشکلی نمی تواند فرد متوکل را از پای در آورد و مأیوس نماید زیرا در دریچه چشم موحد سرچشمه تمام قدرتها و نیروها اوست. توکل بر آن منبع فنا ناپذیر سبب افزایش مقاومت انسان در برابر مشکلات و حوادث سخت زندگی است.

علم و دانش مایه عزت و هدایت هر ملت است


شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان در خطبه های جمعه این هفته با اشاره به بازگشایی همزمان حوزه های علمیه و مدارس و دانشگاهها ضمن اینکه علم دین را مایه روشنی و هدایت جامعه خواند، وجود هر دو نوع علم را حیاتی دانست و خطاب به حاضران گفت: فرزندانتان را تشویق به تحصیل کنید و از سرنوشت آنها غافل نباشید و آنان را یاری و تقویت نمایید تا تخصص کسب کرده و به مدارج عالی علمی دست یابند و نگذارید که ترک تحصیل نموده و از این فضیلت محروم شوند.
امام جمعه اهل سنت زاهدان همچنین با گرامیداشت هفته دفاع مقدس این هفته را یادآور خاطرات هشت سال استقامت در مقابل دشمنان انقلاب و میهن دانست و خاطرنشان کرد: ملت ایران در این هشت سال توانست فتنه های دشمنان را که برای نابودی انقلاب نقشه کشیده بودند نقش بر آب کنند و با تقدیم شهیدان جان برکف توانستند استقلال میهن و ارزش های انقلاب را حفظ نمایند. ملت در کنار نیروهای مسلح با همبستگی و انسجام این عزت و سربلندی را نگه داشتند. ما خاطرات شهدا، رزمندگان و همه کسانی که از تمامیت ارضی کشورمان دفاع کرده اند را گرامی می داریم و برای همه دعای خیر می کنیم.

مولانا عبدالحمید امام جمعه اهلسنت زاهدان در قسمت اول خطبه های اولین جمعه بعد از ماه مبارک رمضان، با تلاوت آیاتی از قرآن کریم به بیان اوصاف بهشت و جهنم پرداخت و عمر عزیز را بهترین فرصت برای پند گرفتن و نجات از عذابهای سخت جهنم دانست و گفت: بهشت منتهای تمام لذتها و خوشبختی هاست و بهترین و بزرگترین سعادتها و کامیابی ها در آنجاست، و در مقابل، جهنم بدترین عذابها و سخت ترین مجازات و مجموعه همه بدبختی ها و ناکامی هاست.
الله تعالی می فرماید: «وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا كَذَلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ . وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُمْ مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ».
الله تعالی بعد از اینکه احوال اهل بهشت را بیان می فرماید، به بیان عذابهای سخت اهل جهنم می پردازد و می فرماید: کسانی که کفر ورزیده اند در آتش جهنم هستند، آنها در این عذاب هستند، نه می میرند تا از عذاب خلاص شوند و نه عذابشان کم می شود، جهنمیان فریاد می زنند و می گویند: پروردگارا! ما را از جهنم بیرون کن و به دنیا ببر تا عمل صالح انجام دهیم. الله تعالی می فرماید: من شما را در دنیا مهلت دادم، عمرهای دراز و طولانی دادم تا تفکر و تعقل کنید، اما شما بی توجه و غافل بودید، پیامبران بیم دهنده فرستلدیم تا شما را از عذاب آخرت بیم دهند اما شما پند نگرفتید. امروز روز مهلت نیست، شما بر خویشتن ظلم کردید و برای فردایتان هیچ فکری نکردید.
مولانا عبدالحیمد ادامه داد: دنیا محل اندیشه و تعقل و بیم از آخرت است. فرصت عمر، فرصت لذت پرستی و خوشگذارانی نیست بلکه فرصت آمادگی برای آخرت است. زندگی دنیا برای بندگی الله است و کسانی که در دنیا غرق مادیات و دلداده آن باشند و هدف خلقت را فراموش کرده و به جای ثواب به گناه مبتلا شوند و به جای فرمانبرداری از خدا و پیامبران الهی و کتابهای آسمانی، فرمان شیطان و نفس و مادیت را انجام دهند روانه جهنم خواهند شد و به عذابهای اخروی دچار خواهند شد. اینها کسانی هستند که در دنیا فقط پول و مال را می شناسند و بالاخره در جهنم می سوزند و آن زمان است که فریاد می زنند و دعا می کنند که خدایا ما را به دنیا بازگردان تا عمل نیک انجام دهیم. الله تعالی به آنها می فرماید: به شما عمر دادم، چرا پند نگرفتید؟ چرا به پیشوایان دینی و بیم دهندگان ما توجه نکردید؟، امروز بچشید عذاب خدا را که خودتان بر خویشتن ظلم کردید.
مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان در توضیح بیشتر درباره بیم دهندگان الهی گفت: بیم دهنده و واعظ فقط سخنرانی علما در جمعه و مراسم های خاص نیست. موی سفید سر و صورت بیم دهنده است. کسانی که پیر شده اند در واقع وقت بازنشستگی است، بهترین عبادت در جوانی است. امروزه بسیاری از بازنشستگان به کارها و شغل های جدید مشغول می شوند و بسیاری هم هستند که هنوز به یاد قبر و آخرت نمی افتند، در حالی که حالا دیگر باید کاملا غفلت را کنار گذاشته و به عبادت خدا مشغول باشند.
ایشان اضافه کرد: بیم دهنده ها بسیارند، هر حادثه ای که در زندگی پیش می آید نذیر و بیم دهنده است، دیدار قبرستان که می گوید فلانی این جایگاه فردای توست، خود نوعی بیم دهنده است. همچنین دیدن جنازه و یا به تعزیه کسی رفتن نذیر و بیم دهنده است، تصادفات و مشکلات و گرفتاری های دیگران همه برای ما دعوت به فکر و درس عبرت هستند.
ما باید از وضعیت گرفتار شدگان درس بگیریم تا گرفتار نشویم. از لقمان حکیم پرسیدند: ادب از که آموختی؟ گفت: از بی ادبان. ما باید از سرنوشت بی ادبان تاریخ درس بگیریم، از فرعون و هامان و قوم عاد و ثمود درس عبرت بگیریم. در زمانه خودمان بیندیشیم و فکر کنیم چرا فلان جا حادثه زلزله رخ داد؟ چرا بلاهای آسمانی بر سر فلان ملت فرود آمد؟! از سرنوشت حاکمان و پادشاهان زمان خویش درس بگیریم. صدام چه کرد تا سرنوشتش آنگونه شد؟
الله تعالی می فرماید: ما در آفاق دنیا و در وجود خودتان نشانه هایمان را نشان می دهیم تا حق آشکار شود و شما پند بگیرید. «سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی أنفسهم حتی یتبین لهم أنه الحق».
در حدیث آمده است: مومن، زیرک و هوشیار است، و منافق نادان و نفهم است. زیرا مومن دنبال علت شکستش می گردد و همواره استغفار و توبه می کند. پیامبران الهی همه توبه و استغفار کردند؛ حضرت آدم علیه السلام احساس گناه کرد و فریاد توبه و اسغفار را بلند کرد و با ندای «ربنا ظلمنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین» به خدا برگشت. حضرت یونس علیه السلام در شکم ماهی به دعا و استغفار پرداخت و فریاد زد: «لا إله إلا أنت سبحانک إنی کنت من الظالیمن».
حضرت ایوب علیه السلام با تحمل سختی و مصیبتها به فریاد و دعا دست بلند کرده و می گفت: «ربّ أنی مسنی الضرّ و أنت أرحم الراحمین». از این پیامبران مقرب الهی چه کسی بالاتر است؟ ما همه مستحق تر از آنان به توبه و استفغار و طلب آمرزش و بخشش الهی هستیم.
برادران عزیز! تنها راه رفع مصیبت و بلا و آفات و هر نوع گرفتاری و غم و اندوه توسل به الله و گریه و زاری نزد الله تعالی و استغفار از گناهان است. مومن همیشه هوشیاراست و هنگام گرفتاری به سوی خدا متوجه می شود، اما منافق مانند دیوار و سنگ و کلوخ بی احساس است و خود را بی گناه می داند و بدون توبه می میرد و اصلاح نمی شود و در تنیجه به عذاب سخت الهی گرفتار می شود.

۱۳۸۸ شهریور ۲۹, یکشنبه

اجرای عدالت و رفع تبعیض مهمتر از هزاران پروژه عمرانی وتکنولوژی هسته ای است


شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید در قسمت دوم خطبه های عید سعید فطر در مصلای بزرگ اهل سنت زاهدان گفت: معتقدم حیاتی تر و مهم تر از هزاران صنعت و تکنولوژی هسته ای اجرای عدالت است و مهمتر از هر عمران و آبادانی اجرای قانون است. عدالت نزد اهل تشیع جزو اصول دین است و نزد اهلسنت یکی از فرایض دین است و باید به مقتضای آن عمل شود.
مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان در ادامه افزود: نظام اسلامی زمانی پایدار می شود و انسجام و اتحاد ملی زمانی متحقق و مستحکم می گردد که به اعمال سلیقه و اجحاف پایان داده شود و قانون کما حقه اجرا شود. ما قانون را قبول داریم و معتقدیم همه باید به قانون عمل کنند. مسئولین دولت و اقشار ملت همه در برابر اجرای قانون مسئولند و باید به قانون احترام بگذارند.
ایشان تاکید کرد: فرصت بسیار تنگ است و مسئولین امر باید هر چه بیشتر توجه نمایند. و هر چه سریعتر نسبت به اجرای قانون اقدام کنند.
خطیب مصلای اهلسنت زاهدان با اشاره به فشارهای دینی و مذهبی بر جامعه اهلسنت خاطر نشان ساخت: فشارهای دینی باید هر چه سریعتر برداشته شود و استقلال حوزه های علمیه حفظ شود. حکومت در دست هر مذهبی که باشد باید حوزه های علمیه اهل سنت و اهل تشیع در برنامه هایشان آزاد باشند.
انتقاد ما از روند تبعیض آمیز در استخدامها است نه از خدمات عمرانی دولت.
مولانا عبد الحمید با اشاره به سخنانش در یکی از جمعه ها درباره یکسان نگری و رفع تبعیض که اعتراض و ناراحتی بعضی از مسئولین را درپی داشت تصریح کرد: عده ای می گویند اگر ما به اهلسنت بی توجهیم و با تبعیض برخورد می کنیم پس چرا برایشان خدمات رسانی کرده و جاده ساخته ایم. باید گفت: انتقاد ما از خدمات عمرانی نیست. ما در طول سی سال عمر انقلاب از آبادانی و عمران گلایه نکرده ایم و معتقدیم دولت در این زمینه کوتاهی نکرده است و خدمات رسانی نموده و بودجه اختصاص داده است، اما انتقاد اساسی ما از روند تبعیض آمیز در اعطای منصبها و استخدام در پستهای دولتی است و انتظار ما رفع این نوع تبعیض است.
شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید افزود: زمانی نظام جمهوری اسلامی در دل مردم جای می گیرد و احترام توده را جلب می کند که این تفاوت و تبعیض از میان برداشته شود. ما این تفاوت را اسلامی نمی دانیم و این تبعیض نه اسلامی و شرعی است و نه قانونی. همه ما به صرف ایرانی بودن و بدون در نظر گرفتن اعتقاد و مذهب و قوم و طایفه، مشمول قانون کشورهستیم، اما متاسفانه در مدت سی سال اهلسنت ایران تبعیضهای تلخ وسختی را مشاهده کرده و با خون دل تحمل کرده و دندان روی جگر نهاده است. ما به خاطر اسلام و حفظ امنیت و وحدت ملی و تمامیت ارضی و عزت کشورمان صبر کردیم. فرزندانمان در دانشگاهها درس می خوانند – اگر چه در زمینه فرهنگی و آموزشی نیز مورد بی مهری قرار گرفته ایم – اما پس از فراغت سرنوشت شان مجهول است، ما آنان را به کجا بفرستیم؟ کشور ما ایران است و ما ایرانی هستیم و به ما هیچ ربطی ندارد که در افغانستان و پاکستان و... چه خبر است، ما باید در ایران مورد توجه قرار گیریم و باید در کشور خودمان به ما بها داده شود. ما که برای این کشور کشته داده ایم چرا بین ما و برادران اهل تشیع فرق باشد؟!
انتظار ما از جمهوری اسلامی ایران که بر اساس عدالت بنیان گذاری شده یکسان نگری و عدالت است، و این خواسته من عبدالحمید نیست بلکه خواسته ملت است و خواسته اقشار مختلف جامعه اهل سنت است.

مواظب باشید افرادی به خاطر منافع شخصی شان تعصبات قبیله ای را در شما تحریک نکنند
خطیب عید فطر در مصلای اهل سنت زاهدان به مساله وحدت بین اقوام بلوچ اشاره کرد و اتحاد بین این اقوام را مقدمه ای برای اتحاد شیعه و سنی دانست.
وی اظهار داشت: شیعه ها باید بین خود اتحاد داشته باشند و سنی ها نیز باید با هم متحد باشند. من مردم استان را توصیه می کنم که به طایفه های دیگر احترام بگذارند و بدانند که ملاک برتری قوم و طایفه و نسب نیست، آنچه مایه افتخار است عمل صالح و سنت گرایی و قرآن گرایی است. نگذارید تعصبات طایفه ای جاهلیت در میان شما رخنه کند و مواظب باشید افرادی به خاطر منافع شخصی شان تعصبات قبیله ای را در شما تحریک نکنند و شما را بر اساس قبیله دسته دسته نکنند. در دنیا هر کس دنبال منافع خویش است و آنچه برای ما مهم است اتحاد ماست که ضامن منافع ماست.
این وظیفه خدایی ماست که به شما توصیه کنیم که وحدت تان را حفظ کنید. شما پیرو رسول الله صلی الله علیه وسلم و پیرو قرآنید، به اسلام و قرآن و رسول الله بنازید نه به چیز دیگر.

قرآن کریم منشأ تمام برکتها و رحمتها در رمضان است

حضرت شیخ الاسلام در قسمت اول خطبه های عید فطر با تلاوت آیه "شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی والفرقان" قرآن کریم را منشأ تمام نعمتها و برکتهای رمضان و باعث تحول و دگرگونی بزرگ دانست و گفت: اسلام پسندیده ترین و بهترین و کاملترین دین نزد الله تعالی است و در تمام شؤون زندگی بهترین راهنمایی را برای بشریت دارد و قرآن عظیم الشان بزرگترین سند و بزرگترین ریسمان بین بشر و الله تعالی است و با نزول این کتاب تحول آفرین و اعجاب انگیز در شب قدر این شب از هزار ماه برتر و بالاتر شد.
قرآن آخرین کتاب آسمانی است که از لوح محفوظ نازل شده و فرمایشات الهی را به ما بندگان منعکس می کند و بهترین آموزه ها را برای بشر دارد. من به جرات به نود و نه نام الهی سوگند یاد می کنم که کتابی دیگر همانند قرآن در جهان نیست، کتاب انسان سازی که بزرگترین ذخیره و بزرگترین گنج و خزانه است. اگر مسلمانان به این کتاب عمل کنند جهان در زیر سیطره شان خواهد آمد.
مولانا عبدالحمید خاطر نشان کرد: همه مشکلات امروزی جهان اسلام و تمامی اختلافات و درگیریها به خاطر دوری از قرآن است، اگر در فلسطین و بیت المقدس و عراق مشکل داریم، اگر بلاد اسلامی با تهاجم یهود و نصارا مواجهند و اگر در خلیج فارس و دیگر جاها با تراژدی مواجهیم همه و همه به خاطر دوری از قرآن است. ما از کتاب بی نظیر خدا فاصله گرفتیم، تلاوت و عمل به قرآن کم است، قرآنی که افضل الذکر و زنده کننده دلهای مرده است خوانده نمی شود و در واقع اگر این کتاب در زندگی مسلمانان پیاده شود و مسلمانان به حرام و حلالش ایمان داشته و حقوق الله و حقوق العباد را رعایت کنند به زودی در جهان می درخشند و عزت پیدا می کنند، پس ای برادران عزیز! قرآن را با هر دو دست و با چنگ و دندان بگیریم آنگاه است که تاریخ پیدا می کنیم و رشد می یابیم و تمام مشکلات و قضایای جهان اسلام حل می شود و امت اسلامی از تمام چالشها و بحرانها و بن بستها نجات می یابد.
قرآن همان کتابی است که دیروز با نزولش در حجاز صحابه را شیفته خود کرد و آنان با تلاوت قرآن و عمل به احکامش به آنچنان مقام و درجه ای رسیدند که الله تعالی در همین دنیا از آنان اعلام رضایت کرد و تا قیامت از پیروانشان راضی شد. قرآنی کتابی است کامل که تمامی مفاهیم زیبا را در خود جای داده است. در زمینه عقیده بهترین عقیده را در قرآن می یابید. در مورد توحید و یکتاپرستی و توکل علی الله و رجوع الی الله بهترین آموزه ها را دارد. درباره عبادات و اعمال بهترین توجیهات را دارد، نماز بزرگترین راز و نیاز بین بنده و الله است، زکات از ارکان مهم و فدا کردن مال است تا خداوند مالداران را با مالشان بیازماید، روزه عملی است که به تعبیر رسول اکرم صلی الله علیه وسلم "لا مثل له" بی نظیر است و در جهت کسب رضای الهی و متحول کردن انسان بی مانند است، حج ار بهترین اعمال است. همه این مسایل در قرآن کریم فرض شده است. قرآن حقوق الله و حقوق العباد اعم از حقوق پدر و مادر حقوق خویشاوندان و همسایگان را به انسان می آموزد و از خبائث و گناهانی همچون شراب نوشی، غیبت، تهمت، مسخره کردن، زنا، قتل و..منع می کند احکامی که سبب رسیدن به نعمتهای بهشت و ساختن جامعه انسانی می گردد.
امام جمعه اهل سنت زاهدان تاکید کرد: ما اگر به سوی الله تعالی که قرآن را نازل کرده برگردیم و به دین اسلام و سنت های رسول الله صلی الله علیه و سلم عمل کنیم الله تعالی مشکلات ما را حل خواهد کرد. پس باید بر جاده شریعت استقامت کنیم و بعد ازرمضان نماز، قرآن و مساجد را فراموش نکنیم. به قول مولانا عبدالعزیز رحمه الله: نگویید حضور ما در مسجد باعث زینت مسجد است بلکه این شما هستید که با حضور در مسجد زینت پیدا می کنید. باید توبه های شبهای قدر و شبهای رمضان و آن تلاوت ها و نمازها را نگه داریم، مبادا بعد از این مساجد خلوت و بی رونق شوند. حضور شما در مساجد مایه خیر و برکت و رضای الله و رسول است. به سنتهای رسول الله عامل باشید و به شریعت الهی کاملا پایبند باشید تا به قرب خدا برسید.

۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه

مولانا عبدالحمید: سفر به عربستان صرفا جنبه عبادی داشت


مولانا عبدالحمید در بخش دوم خطبه های نماز جمعه این هفته زاهدان با اشاره به سفر اخیر خود به عربستان، هدف از آن سفر را انجام امور عمره مفرده و احیای لیالی عشره اخیر رمضان در حرمین شریفین اعلام کرد.
ایشان اظهار داشت: وزارت حج و اوقاف عربستان از بنده برای ادای عمره و احیای لیالی دعوت کرد و بنده عازم این سفر شدم و علاوه بر من بسیاری از شخصیتهای برجسته علمی و فرهنگی از تمام کشورهای اسلامی، اروپایی و آفریقایی دعوت بودند و در آنجا حضور داشتند و دعوت برای عشره اخیر رمضان امر مرسومی است.
ایشان افزودند: نه تنها من بلکه هر مسلمان دیگری هم که دعوت می شد از شوق زیارت حرمین شریفین از این دعوت صرف نظر نمی کرد.
امام جمعه اهل سنت زاهدان ادامه داد: این سفر صرفا و صرفا یک سفر عبادی محض بود و برای هیچ هدف و غرض دیگری انجام نشده بود و شایعاتی مبنی بر ملاقات بنده با مقامات امنیتی و سیاسی عربستان که در برخی رسانه ها انعکاس یافت صحت ندارد و اعلام می کنم که در جریان این سفر با هیچ یک از مسوولان سیاسی و امنیتی سعودی ملاقات نداشته ام و معتقد به چنین ملاقاتهایی هم نیستم.
مولانا عبدالحمید افزود: تنها مورد، شرکت در افطاری پادشاه عربستان بود که البته در آنجا هم ائمه حرمین و تعداد زیادی از علمای برجسته عربستان و سایر کشورهای اسلامی حضور داشتند و آن جلسه تنها مراسیم افطاری بود و هیچ نوع سخنرانی از طرف میزبان انجام نگرفت.
مدیر دارالعلوم زاهدان گفت: متاسفانه برخی روزنامه ها "سفر جنجال برانگیز" را در این خصوص تیتر کردند که معلوم نیست کدام قسمت این سفر جنجال برانگیز بود!
مولانا عبدالحمید تاکید کردند: مطالب مندرج در برخی رسانه ها برای من اهمیت و ارزشی ندارد چون بعضی از رسانه ها احیانا مطالب بی اساسی را درج می کنند که فاقد هر نوع ارزش است، و آنچه برای ما اهمیت دارد و به آن معتقدیم و آرزوی ماست وحدت امت اسلامی است، و در آن سرزمین مبارک ما برای همه ملت ایران دعا کردیم.
ایشان ادامه داد: ما نمی گوییم که جامعه اهل سنت ایران با هیچ مشکلاتی روبرو نیست ولی بنده اعتقادی به طرح مشکلات خود در کشوری دیگر را ندارم و معتقدم اگر مشکل سیاسی و اجتماعی هم هست باید در وطن خودمان از راه قانونی مطرح و پیگیری شود.
امام جمعه اهل سنت زاهدان افزود: ما شهروند ایرانی و عضو خانواده بزرگ ایران هستیم و دلیلی ندارد که مشکلات خانوادگی خود را در خارج از محیط خانواده مان مطرح کنیم.
خطیب جمعه مسجد مکی اهل سنت زاهدان افزود: غیرت ما به عنوان یک شهروند ایرانی اجازه طرح مشکلات در خارج از کشور را به ما نمی دهد.
وی ادامه داد: علاوه بر این بین کشور عربستان و ایران مشکل سیاسی خاصی وجود ندارد و منع اخیر از سفر برای عمره هم یک منع پزشکی و نه سیاسی بوده است.
ایشان افزودند: سعادت مسلمانان در وحدت و اتحاد کلمه نهفته است و تفرقه امت اسلامی جز بدبختی نتیجه ای دیگر در پی نخواهد داشت.
مولانا عبدالحمید در پایان عرایض خود به شهادت دو عالم فرزانه در سنندج اشاره کرد و افزود: دو حادثه بسیار تلخ و ناگوار در سنندج رخ داده و دو عالم بزرگ آن سرزمین به شهادت رسیده اند و هنوز معلوم نیست که چه کسانی پشت پرده و گرداننده این قضیه هستند. در این قضیه ناگوار ماموستا شیخ الاسلام یکی از علمای سرشناس و نماینده خبرگان رهبری و ماموستا برهان عالی امام جمعه مسجد قبای شهرک بهاران سنندج به شهادت رسیدند.
ایشان افزودند: بنده ضمن اینکه این جنایت هولناک را محکوم می کنم از خداوند متعال می خواهم هر چه زودتر کسانی که دستشان به این خونها آلوده است مشخص شوند و به سزای اعمال ننگین خود برسند.
مولانا عبدالحمید با اشاره به اینکه قتل علما و نخبگان علمی جامعه ضایعه بزرگ و جبران ناپذیری است خواستار رسیدگی سریع، شناسایی و مجازات عوامل این جنایات از سوی مسوولان شد.
خطیب جمعه اهل سنت زاهدان گفت: ترور شخصیت های برجسته در سنندج در هفته های اخیر نشان از مشکوک بودن این جنایات دارد و معلوم نیست چه عواملی در پشت صحنه این جنایات هولناک قرار دارند.

مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان درقسمت اول خطبه های جمعه این هفته به موضوع تقوا اشاره و بر لزوم توجه به آن تاکید کرد.
ایشان پس از تلاوت آیه "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ" گفت: بسیار خرسندم که توفیق رسید آخرین جمعه را در خدمت شما باشم و از نزدیک شما را ملاقات کنم. گرچه وداع با حرمین شریفین در ایامی که رحمتهای خاص خداوندی بر آن دیار نازل می شود بسیار سخت است.
امیدواریم که الله رب العزت رحمت های بی پایانش را که بسوی عالمیان متوجه است شامل حال ما هم کرده باشد.
امام جمعه اهل سنت زاهدان در توضیح آیه فوق گفت: خداوند متعال به همه مومنان خطاب می کند که ای کسانی که به آخرت و حساب و کتاب و به رسالت سیدنا محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم اعتقاد دارید «استجیبوا لله وللرسول» یعنی فرمان خدا و رسول را فراموش نکنید واز دستورات آنها سرپیچی و تمرد نکنید. وقتی که شما را حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم به کاری دعوت می دهند که مایه حیات و زندگی با عزت برای شماست باید شما اجابت کنید زیرا زندگی با ارزش در اطاعت الله و رسول است، لذا زندگی با عزت منوط به اطاعت الله و رسول الله صلی الله علیه وسلم است.
ایشان افزود: هرگاه خدا و رسول شما را به غزوه ومعرکه و جهاد فرا خواندند در جائیکه زندگی و حیات شما در خطر است، باز هم اجابت کنید زیرا زندگی با ارزش در همین اطاعت و پیروی است، و اگر شما را به حج، روزه و شب قدر فرا خواندند بدانید که ارزش زندگی شما با فرمان خدا و رسول گره خورده است. نگوئید که جنگ و معرکه سخت است یا روزه گرفتن 30 روز متوالی سخت است، لذا هرگاه بسوی رمضان فرا خواندند «فمن شهد منکم الشهر فلیصمه» باید روزه بگیریم. اگر انسان به دنبال راحت جان و جمع آوری مال باشد زندگی او هیچ ارزشی ندارد.
مولانا عبدالحمید اظهار داشت: آنهائیکه از اول ماه رمضان روزه گرفتند احساس نشاط و خرسندی می کنند و وجدان آنها راحت است.
ایشان افزود: هدف اصلی از روزه رمضان این است که تقوا و پرهیزگاری حاصل شود «لعلکم تتقون» و این بزرگترین سرمایه ای است که سعادت دنیا و آخرت به آن منوط است «ان المتقین فی جنات و نهر». قرآن آمد تا درس پرهیزگاری بدهد. در آیات اول قرآن می خوانیم که «الم ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین» لذا روزه ماه رمضان را خداوند به نحوی فرض فرموده که سبب پرهیزگاری و تقوا باشد، پرهیز از شرک و معصیت، پرهیز از ضایع نمودن حقوق الله و حقوق الناس، پرهیز از حرام و شبه حرام، پرهیز از نافرمانی و گناه، این لباس تقوا است.
خطیب جمعه اهل سنت زاهدان ادامه داد: با روزه گرفتن و رعایت تقوا هم قلب روشن و نورانی می شود و هم مومن هر چه با خدا نزدیکتر شود و اعمال صالح ونیک انجام دهد چهره اش درخشان و نورانی می شود، و در صحرای قیامت چهره انسانهای متقی می درخشد.
ایشان افزود: وقتی فرمان خدا و رسول آمد و ثابت شد که آیه قرآن و حدیث است بدون چون و چرا و فلسفه یابی باید پذیرفت و به آن عمل کرد.
وی ادامه داد: بهترین سرمایه سرمایه تقواست و همیشه دعا کنید که خداوند به ما لباس تقوا را بپوشاند، «و لباس التقوی ذلک خیر».
خداوند درباره متقین در چندین آیه مطالبی را ذکر نموده که در یکی از این آیات می فرماید: «و من یتق الله یجعل له مخرجا» یعنی اگر تقوا داشته باشید خداوند در هر بن بستی راه نجات را به شما نشان می دهد.
ایشان خطاب به حاضرین گفت: مواظب باشید که سرمایه تقوای شما حفظ شود و به آن ضربه وارد نشود، و تقوا زمانی ضربه می خورد که ما مرتکب معصیت و نا فرمانی شویم و حقوق خدا و بندگانش را ضایع کنیم، و گناه رابطه خداوند با بنده را به هم میزند.
مدیر حوزه دارالعلوم افزود: باید روزه ماه مبارک رمضان در ما تأثیر مثبت بگذارد طوری که بعد از رمضان نماز از ما فوت نشود و مواظب حقوق خدا و بندگانش باشیم و تمام موازین شرعی را رعایت کنیم.
ایشان افزودند: در این سفر یکی از توفیقات این بود که با یکی از مجاهدان عصر حاضر جناب خالد مشعل ملاقاتی داشتیم و خدمت ایشان عرض کردم که بنده یک توصیه و حرفی برای ملت فلسطین دارم و آن اینکه تنها راه نجات فلسطین این است که مردم فلسطین به طرف خداوند رجوع و توبه صادقانه داشته باشند و دستورات وفرامین الهی را انجام دهند، زیرا نه آمریکا این عرضه را دارد که مسئله فلسطین را حل کند و نه روسیه و نه اروپا و نه سازمان ملل، و این مشکل به دست خود ملت فلسطین حل خواهد شد.
بنده به ایشان گفتم این پیام مرا به مردم فلسطین برسانید.

نماینده کردستان در مجلس خبرگان رهبری به شهادت رسید


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سنی آنلاین به نقل از خبرگزاری مهر، ماموستا محمد شیخ الاسلام نماینده مردم کردستان در مجلس خبرگان رهبری غروب پنج شنبه به ضرب گلوله افراد ناشناس به شهادت رسید.
به گزارش خبرنگار مهر در کردستان، ماموستا محمد شیخ الاسلام نماینده مردم کردستان در مجلس خبرگان رهبری در پی اقامه نماز مغرب و عشا در مسجد سید قطب سنندج، مقابل این مسجد توسط افراد ناشناس مورد اصابت گلوله قرار گرفت و شهید شد.
راننده خودروی ماموستا شیخ الاسلام در گفتگو با خبرنگار مهر با تشریح چگونگی ترور این نماینده مجلس خبرگان خبرداد که ضاربان پس از شلیک یک گلوله به سر این روحانی سوار بر موتور سیکلت گریخته اند.
یکشنبه هفته جاری یکی از امامان جمعه سنندج - ماموستا برهان عالی- نیز ترور شد و به شهادت رسید.
همچنین دو نفر از قضات سنندج در 10 روز اخیر مورد ترور های ناموفق قرار گرفتند.
لازم به ذکر است مولانا عبدالحمید در خطبه های نماز جمعه این هفته زاهدان ضمن محکوم نمودن این عمل وحشیانه و غیر انسانی، از مسئولین خواستند هر چه سریعتر عاملان اصلی جنایات اخير در كردستان را شناسائی نموده و آنها را به سزای اعمال ننگینشان برسانند.

مولانا عبدالحمید طی تماس تلفنی، مطالب مندرج در روزنامه کیهان و ایران به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان را تکذیب کرد



ایشان اظهار داشت: این سفر از طرف وزارت حج و اوقاف عربستان صرفا به خاطر عشره اخیر ماه مبارک رمضان و احیای لیالی در کنار خانه خدا انجام گرفته و این دعوت شامل شخصیتهای علمی، فرهنگی کشورهای مختلف دنیا می باشد و از سالیان متمادی این دعوت مرسوم است.

در این سفر بنده با هیچ یک از مقامات امنیتی عربستان ملاقات نداشته وچنین اعتقادی ندارم. متأسفانه در کشور ما بعضی از افراد، بدون در نظر گرفتن اصول و موازین شرعی و اخلاقی تهمت و افتراء وارد می کنند و حتی شرایط ماه مبارک رمضان را هم در نظر نمی گیرند و حساب این گونه افراد با خداوند متعال است. «و إلی الله المشتکی»

آنچه که برای بنده مهم است و در هر جایی باشم و هر فرصتی برایم پیش بیاید تأکید بر تحمل دیگران و وحدت امت اسلامی است و اینکه تمام ضرری که متوجه عالم اسلام است از تفرقه و چند دستگی می باشد.


والسلام
مولوی عبدالحمید
امام جمعه اهل سنت زاهدان

۱۳۸۸ شهریور ۲۷, جمعه

آدرس موقت سنی آنلاین

با عرض سلام خدمت عزیزان محترم
به علت فیلترینگ سایت سنی آنلاین و برخی مشکلات دیگر و جهت آسان شدن دسترسی به مطالب سایت رسمی اهل سنت ایران تا اطلاع ثانوی مطالب ما را غیر از سایت رسمی در این وبلاگ هم میتوانید پیگیری نمائید.
با کمال تشکر