۱۳۸۸ آذر ۷, شنبه

مولانا عبدالحمید: حاضریم تحریمهای جهانی را بخاطر انرژی هسته ای تحمل کنیم، اما هرگز نمی توانیم دخالت در امور مذهبی را بپذیریم

مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان در خطبه های نماز عید قربان زاهدان با توصیف گروگانگیری به عنوان پدیده ای زشت در جامعه گفت: گروگانگیری برای باج خواهی بدترین پدیده است و حتی از ناموس فروشی که زشت ترین راه درآمد است، به مراتب زشت تر است.
امام جمعه اهل سنت زاهدان با توصیه مردم به رعایت حقوق و رعایت حق حاکمیت گفت: خداوند حق سنگینی بر مردم دارد که همان توحید و ایمان است و پس از آن نماز است। حاکمیت نیز حقوقی بر مردم دارد که باید رعایت شوند که مهمترین آنها رعایت قانون و امنیت است. ما باید از موارد ناامنی در استان جلوگیری کنیم، و در حد توان خود بر خلاف قانون عمل نکنیم. رعایت حقوق حاکمیت به این معنا نیست که مردم از حقوق خود صرف نظر کنند. مردم باید حقوق خود را در چارچوب قانون مطالبه و پیگیری کنند و برای رسیدن به حق خود از راههای قانونی تلاش نمایند.

مولانا عبدالحمید بزرگترین حق ملت بر گردن حاکمیت را رعایت مساوات و برابری بین فرق، مذاهب، ملیتها و قومیتهای مختلف برشمرد و گفت: حاکمیت باید همه را با یک چشم بنگرد و به وظایف خود در برابر مردم آگاه باشد। حاکم، نماینده خداوند بر روی زمین است، اما حاکم مطلق خداوند است زیرا روی زمین حاکمیت مطلق وجود ندارد.

امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: شیعه و سنی بزرگترین فرق اسلامی در جهان هستند و باید در کنار هم به عنوان مسلمان بدور از تعصبات کورکورانه و جاهلانه با مسالمت و برادری زندگی کنند و با یکدیگر تفاهم داشته باشند و اجازه ندهند عناصر افراطی، فضا را به تعصبات آلوده کنند। این مسایل شایسته شیعه و سنی نیست و با منافع اسلامی و جمهوری اسلامی سازگار نیست.

مولانا عبدالحمید گفت: تعصبات بیجا باید رفع شوند و اخوت و برادری بجای آن برقرار شود.
ایشان افزود: شیعه و سنی در هر جای دنیا باید از آزادی مذهبی بطور کامل بهره مند باشند। (تکبیر حاضرین)

دخالت در مسایل مذهبی اهل تشیع و تضییع حقوق آنان و سلب آزادی شیعیان در کشورهایی که حاکمیت در دست اهل سنت است جهل و نادانی است و به همین ترتیب تضییع حقوق اهل سنت و سلب آزادی آنان جهل مطلق است।

مولانا عبدالحمید کلیه حکام جهان اسلام و مسئولان نظام را به رعایت حقوق شهروندی فراخواند و گفت: مردم دارای هر فکر و برداشتی از دین اسلام که هستند باید در چاچوب قانون از آزادی عمل در انجام مراسم مذهبی خود و تعلیم و تربیت برخوردار باشند। دخال در امور مذهبی مردم بر خلاف میثاق بین المللی حقوق بشر است که کشور ما نیز جزو امضا کنندگان آن می باشد.

امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: دغدغه رعایت حقوق شهروندی بر اساس قانون و رعایت مساوات در استخدام و واگذاری مناصب و مسئولیتها در کشور ما ایران وجود دارد و ما خواهان آن هستیم که آزادیهای مذهبی مورد احترام واقع شود و فشار و محدودیتی در این باره وجود نداشته باشد। رعایت حقوق مردم در هر مملکتی، امنیت و وحدت آن مملکت را تامین کرده و خیر و رحمت را برای دولتها و ملتها به ارمغان می آورد. هر دولتی که وسعت نظر داشته باشد، وجود آن دولت برای مردم مایه خیر و رحمت است.

مولانا عبد الحمید گفت: امروز اگر تحریمی بخاطر انرژی صلح آمیز هسته ای متوجه مردم ماست، ما حاضریم آنرا تحمل کنیم، زیرا انرژی هسته ای حق مسلم ملت ایران است، و دلیلی ندارد که ما از حق خود چشم پوشی کنیم। ما مشکلات جنگ را تحمل کرده ایم و مشکلات تحریمهای بین المللی را نیز تحمل خواهیم کرد، اما آنچه برای ما تلخ وغیر قابل تحمل است فشارهای مذهبی است که به نام ساماندهی مساجد و مدارس بر ما تحمیل می شود. ( تکبیر حاضرین)

امام جمعه اهل سنت زاهدان با اشاره به سفر اخیر خود و جمعی از علمای اهل سنت به تهران و قم، گفت: در دیداری که با رئیس جمهوری محترم داشتیم؛ ایشان نیز دخالت در امور مذهبی اهل سنت را قبول نداشت و گفت دغدغه دولت نظارت بر مدارس است। ما نیز نظارت را حق دولت می دانیم و آنرا می پذیریم. اما آنچه موجب نگرانی ماست، این است که آنچه عملا اجرا می شود، دخالت در امور مدارس اهل سنت است. (تکبیرحاضرین)

مولانا عبد الحمید گفت: دخالت در امور مذهبی اهل سنت مایه تفرقه، اختلاف و دو دستگی می شود و ما دخالت را به هیچ عنوان قبول نداریم। دولت می تواند برای اطمینان بیشتر بر امور مذهبی نظارت کند. من به مسئولین و مراجع شیعه اعلام کردم که مدارس ما در چار چوب فعالیتهای فرهنگی کار می کنند و افراط گری و تبلیغ علیه شیعه در مدارس ما به هیچ وجه مطرح نمی شود. آنچه به آنان منتقل شده است گزارشهای غلطی است که موجب اتخاذ سیاستهای غلط می شود.

امام جمعه اهل سنت زاهدان افزود: بر خلاف آنچه می گویند ریشه ناامنی در مدارس و تعلیمات اهل سنت نیست। مدارس ما مایه اخوت و برادری و خیر و برکت، و طلاب و دانشگاهیان ما از بهترین اقشار جامعه هستند. هیچ کتابی در نصاب درسی مدارس ما علیه شیعه وجود ندارد.
متاسفانه امروزه تبلیغات دروغ و نادرستی در رسانه ها، سایتها و برخی روزنامه ها مطرح شده و مدارس اهل سنت مظلوم واقع شده اند। به ما تهمت زده می شود. ما مبرا از هر نوع افراط گری هستیم و آنرا محکوم می کنیم. (تکبیرحاضرین)

مولانا عبد الحمید گفت: ترور، تفرقه، تند روی و افراط در شیعه و سنی از دیدگاه ما محکوم است। (تکبیر حاضرین) مسیر ما مسیر اخوت و وحدت و خیر خواهی برای جامعه بشری است. ما با هیچ کس در دنیا جنگ ودشمنی نداریم مگر با کسانیکه بخواهند به دین و کشور ما تجاوز کنند، و برای همه انسانیت دعای هدایت و برای مسلمانان دعای خاص می کنیم.

امام جمعه اهل سنت زاهدان افزود: آحاد جامعه اهل سنت از زن و مرد، پیر و جوان از مقام معظم رهبری و مسئولان نظام می خواهند که در برخی عملکرردها و سیاستهای گذشته تجدید نظر شود و ما را بیشتر مورد توجه قرار بدهند। به حقوق شهروندی و قانونی، آزادیهای عقیدتی و فکری و مذهبی برادران و خواهران اهل سنت که از بهترین و اصیلترین فرزندان ایران و اسلام هستند توجه بیشتری معطوف داشته شود.

مولانا عبد الحمید گفت: موارد نادر افراط گری و تفریط در همه جا وجود دارد. حتی در دانشگاهها و حوزه های شیعه نیز این موارد اندک یافته می شود و نباید اینها مبنای قضاوت کلی قرار گیرند. جریان مدارس ما سالم است ونیازی به ساماندهی ندارد. آنچه رئیس جمهوری نیز بر آن تاکید داشت، نظارت است و نه دخالت. در مدارس ما افراد خلافکار درس نمی خوانند بلکه افراد صالح جامعه در این مدارس درس می خوانند وتدریس می کنند. ما به قانون پایبند هستیم ومعتقدیم که قانون باید بصورت یکسان برای همه اجرا شود.
همان قانونی که برای قم، مشهد، واصفهان اجرا می شود برای ما نیز به اجرا درآید।

امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: مشکلات از سوی کسانی دامن زده می شوند که گزارشهای غلط را به مسئولین تلقین می کنند وبدون بررسی، عوارض و مشکلاتی را برای جامعه ایجاد می نمایند.
برخی در قم بر مبنای همین گزارشها سیاست گذاری کرده و به هیات دولت تحویل می دهند। ما نظر آنان را هرگز قبول نداریم و برای ما صرفا نظر مسئولین و مقام معظم رهبری که اندیشه ای جهانی دارند ملاک است.

مولانا عبد الحمید در پاسخ کسانیکه می گویند در صورت عدم پذیرش طرح ساماندهی کمکهای دولتی به مدارس از قبیل نفت وخوار وبار قطع خواهد شد، گفت: مردم به ما کمک می کنند وآنچه ما می خواهیم تامین آزادی مذهبی ماست که از آب و نان برای ما واجب تر است. ما از هیچ حکومتی برای مدارس خود کمک نمی گیریم و این بر خلاف اصول ماست. کسی نمی تواند موردی را پیدا کند که ما از هیچ دولتی کمک دریافت کرده باشیم، بلکه ما متکی بر خدا ومردم هستیم.

۱۳۸۸ آذر ۳, سه‌شنبه

مصاحبه با شيخ الاسلام مولانا عبدالحمید در پی سفر اخیر ایشان به تهران و قم

سنی آنلاین: در پی سفر اخیر شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان به تهران و قم - به همراه جمعی از علمای طراز اول استان اعم از مدیران مدارس دینی و ائمه جمعه که در برخی دیدارها علمایی از دیگر مناطق سنی نشین نیز حضور داشتند - و دیدار با برخی مراجع و مسئولین کشور، گفتگویی را با ايشان انجام دادیم. این گفتگو به بخشهای سانسور شده و گفته نشده دیدارهای ایشان اشاراتی دارد که در رسانه ها به آن پرداخته نشده است، و حتی برخی سایتهای تندرو از آن به عنوان سفری ناکام یاد کرده و مطالب آنرا بصورت یکطرفه و وارونه جلوه دادند.
از مولانا عبدالحمید در باره اهداف و انگیزه های سفر وی پرسیدیم.
امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: اخیرا فشارهایی بر مدیران مدارس و علمای منطقه از دو ناحیه حضور طلاب غیر ایرانی (افغان و تاجیک) و مسئله ساماندهی مدارس وارد شده و به تمام مدارس پاکتی از سوی دفتر نمایندگی مقام معظم رهبری ارسال شد که درون آن یک جزوه قرار داشت و حاوی بر نامه درسی تنظیم شده توسط مسئولین ساماندهی و اعلامیه ای بود که برای آخرین بار به مدیران مدارس اخطار کرده بود که آندسته از مدیرانی که نتوانسته اند برای ساماندهی تشکیل پرونده بدهند، در صورت تاخیر، با آنان برخورد خواهد شد. این موضوع موجب نگرانی مردم شد و در پی آن تقریباً 12 نفر از علمای سرشناس استان به دادگاه ویژه روحانیت احضار شده و تعدادی نیز باز داشت شدند. چنین امری پس از انقلاب به این شیوه سابقه ندارد که در یک زمان و آنهم بدون در نظر گرفتن شرایط ملتهب منطقه این تعداد از علما به دادگاه احضار شوند.
مولانا عبدالحمید گفت: با همراهی حدود یکصد تن از علمای اهل سنت جلسه ای را با حاج آقای سلیمانی نماینده مقام معظم رهبری تشکیل دادیم که متاسفانه نتیجه ای از آن جلسه نگرفتیم، و به ناچار در قالب هیأتی از علمای سرشناس منطقه به قم و تهران سفر کردیم و با برخی مراجع و علمای قم از جمله حضرت آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله مقتدایی رئیس حوزه علمیه قم، حجت الاسلام اعرافی رئیس جامعة المصطفی (مرکز جهانی علوم اسلامی سابق) و همچنین با مسئولین ارجمند مثل ریاست محترم جمهوری جناب آقای دکتر احمدی نژاد، ریاست محترم مجلس شورای اسلامی جناب آقای لاریجانی، رئیس مجمع التقریب بین المذاهب آیت الله تسخیری و برخی بزرگان دیگر ملاقات کردیم.
لازم به یادآوری است که با آیت الله جوادی آملی و آیت الله صافی گلپایگانی هم هماهنگی شده بود و قرار ملاقات با آنها هم بود که آنها محبت کرده بودند و وقت برای این ملاقات گذاشته بودند ولی به دلیل تداخل وقت ملاقات با آیت الله مکارم شیرازی با وقت ملاقات آیت الله جوادی آملی و صافی گلپایگانی متاسفانه نتوانستیم با این دو بزرگوار ملاقات کنیم و به دیدار آیت الله مکارم شیرازی رفتیم.
بعضی از سایتها متاسفانه اقدام به دروغ پردازی نموده و گفته اند که علمای اهل سنت با آیت الله یزدی ملاقات داشته اند و حرفهائی در این ملاقات رد و بدل شده که بدینوسیله بنده لازم می بینم این مطلب را بشدت تکذیب کنم زیرا ما اصلا با آیت الله یزدی ملاقاتی نداشتیم.

از امام جمعه اهل سنت زاهدان پرسیدیم: چه مسائلی در این ملاقاتها مطرح شد؟
مولانا عبدالحمید گفت: اهم مسایل مطروحه در این ملاقاتها، تبعیضاتی بود که 30 سال است اهل سنت آنها را تحمل می کنند. مشارکت اهل سنت در واگذاری مسئولیتها و مناصب و بکار گیری آنان در پستهای کلیدی و کلان و مدیریتهای منطقه ای در تمام مناطق بسیار اندک است. تبعیضهای استخدامی در نیروهای مسلح از جمله گلایه های مطرح شده است.
از دیگر موارد، مسئله ساماندهی مدارس است. با توجه به اساسنامه وآئین نامه اجرائی اگر چه عبارت ساماندهی، عبارت خوبی است، اما در عمل این طرح نه ساماندهی بلکه تصرف مدارس دینی اهل سنت است.
همچنین در بخش طلاب غیر ایرانی توضیحاتی را برای مسئولان امر و علما ارایه کردیم. این طلاب به تازگی وارد حوزه های علمیه ما نشده اند، بلکه از آغاز هجرت برادران افغان به ایران از زمان اشغال افغانستان توسط شوروی سابق فرزندان آنان در مدارس آموزش و پرورش، دانشگاهها و برخی نیز در مدارس دینی مشغول تحصیل شده اند، و هنوز عده ای از استانهای مختلف کشور در مدارس اهل سنت درس می خوانند. برادران تاجیک نیز چند سال است که پس از استقلال تاجیکستان برای کسب علم به تمام جهان و از جمله ایران مسافرت می کنند. بسیاری از آنان در مدارس قم، گرگان و شهرهای دیگر ایران درس می خوانند و تعدادی نیز در مدارس اهل سنت سیستان و بلوچستان فقه حنفی و قرآن عظیم الشأن را تعلیم می گیرند.
در طول این مدت، اصحاب مدارس پیگیر اخذ مجوز و صدور ویزای تحصیلی برای آنان بوده اند و لیست کامل این افراد در اختیار جامعه مصطفی قرار گرفته است. این لیست بررسی شده و حتی نصاب درسی حوزه مشتمل بر حدود یکصد کتاب به جامعه مصطفی ارایه گردیده است و این جامعه اعلام داشته است که شما واجد الشرایط اخذ مجوز هستید و ما در انتظار اخذ مجوز بودیم که احضاریه های اخیر فشار مضاعفی را بر اصحاب مدارس وارد کرد.
امام جمعه اهل سنت زاهدان در ادامه گفت: مسئله مهم که در این سفر قابل توجه بود، طرح شفاف مسایل از سوی دو طرف بود. دغدغه های مسئولان وعلما بصورت صریح و شفاف مطرح گردید و ما تلاش کردیم با شفاف سازی مسایل، گزارشهای نادرستی را که موجب ایجاد این دغدغه ها در اذهان بزرگان تهران و قم شده بود، روشن ونگرانیهای آنان را برطرف کنیم.
از جمله این دغدغه ها که به برخی مسئولان و علما منتقل شده بود، این بود که در مدارس اهل سنت افکار تند و افراطی وجود دارد. و طرح ساماندهی به خاطر جلوگیری از افراط گری طراحی و تدوین شده است. ما با استدلال برای آنان توضیح دادیم که در کلیه مدارس اهل سنت کشور و استان هیچ نوع تفکر افراطی بطور قطعی وجود ندارد. فعالیت مدارس ما همواره مثبت و در راستای تقریب بین مذاهب بوده و هست. در مدارس اهل سنت کوچکترین فعالیتی علیه نظام و شیعه بطور کلی وجود ندارد. همیشه علما و طلاب از بهترین اقشار جامعه بوده اند، و سکون و آرامش و امنیت و اخوت و برادری موجود در مناطق سنی نشین مرهون علما و طلاب اهل سنت، و خیر و برکت این مناطق تا حد زیادی حاصل قال الله و قال الرسول این قشر شریف است. در مدارس دینی اهل سنت هیچگونه اثری از افراط گرایی در بین طلاب ایرانی و خارجی وجود ندارد. هیچگونه کتابی علیه شیعه در مدارس اهل سنت تدریس نمی شود و اهل سنت اتفاق نظر دارند که چنانچه به آنان آزادی داده شود و فشارهای مذهبی بر آنان وارد نشود، زندگی مسالمت آمیز و دوستانه خود را با برادران شیعه تحیکم خواهند بخشید.
ما اهل تفرقه و جدایی نبوده و نیستیم و کارهای ما صرفا در مدارس و مکاتب در راستای آزادیهای مصرح در قانون اساسی و در چارچوب فعالیتهای فرهنگی بوده است. در طول سی سال از انقلاب فعالیتهای حوزه های علمیه و مساجد و مراکز فرهنگی در چارچوب قوانین بوده و در این مدت هیچگونه مشکلی از سوی حوزه های علمیه متوجه دولت و یا جامعه نشده است.
مولانا عبدالحمید گفت: ما از خشونت و افراط متضرر شده ایم و ضایعات سنگین را از ناحیه افراطیون شیعه و سنی تحمل کرده ایم. ما فقط خواهان استقلال و آزادی عمل در امور دینی و مذهبی خود هستیم و در این راستا جامعه اهل سنت مصمم به استقامت است و انشاءالله یک وجب از حق خود عقب نشینی نمی کند.
امام جمعه اهل سنت زاهدان افزود: ما به دولت حق می دهیم که بر مدارس اهل سنت نظارت کند تا اطمینان حاصل نماید که هیچگونه حرکتی در این مدارس بر خلاف قوانین نظام وجود ندارد. نظارت حق حاکمیت است، اما دخالت هیچ مذهبی را در امور مذهب دیگر عرفاً، عقلاً، قانوناً و شرعاً جایز نمی دانیم. ما معتقدیم که دخالت در امور مذهبی و مدارس اهل سنت مترادف با سلب آزادیهای مذهبی اهل سنت است و نتیجه آن جز تفرقه و اختلاف در جامعه و شادمانی دشمنان و سوء استفاده آنان نخواهد بود.
امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: آنچه به طلاب غیر ایرانی در مدارس اهل سنت آموزش داده می شود، صرفاً آموزه های مثبت و فرهنگی است و هیچگونه سند و مدرکی دال بر نقش آنان در حملات انتحاری و یا درگیری و خشونت در کشورهای دیگر در دست نیست. بلکه بر عکس، طلاب فارغ التحصیل از مدارس ما در کشورهای خود پیام آور انسجام و اتحاد اسلامی هستند. ما معتقدیم که گزارشهایی که در این زمینه منتقل شده اند، بزرگنمایی شده و کذب هستند و صرفا جهت تشویش اذهان عمومی و ایجاد بهانه برای مداخله در امور داخلی مدارس اهل سنت مطرح می شوند.
مولانا عبدالحمید افزود: هزاران نفر از طلاب خارجی شیعه و سنی در جامعه مصطفی در قم، اصفهان، مشهد،گرگان و ... زیر نظر قم تحصیل می کنند و اساتیدِ طلاب اهل سنت و بیشتر منابع درسی آنان از برادران شیعه است، در حالیکه طلاب اهل سنت مشترکات بیشتری با ما دارند، زیرا در عقیده و مذهب و فقه با ما یکی هستند. چرا اجازه نمی دهند که در مدارس ما تحصیل کنند؟
آنچه مایه نگرانی است برخورد یک بام و دو هوا در یک کشور است و این امر موجب نگرانی جامعه ما شده است. ما با جامعه مصطفی مذاکره کردیم که حداقل از 4 مرکزی که دارند، 2 مرکز را در مدارس اهل سنت قرار دهند و بر آن نظارت کنند. ما هرگز نمی خواهیم بر خلاف قانون عمل کنیم، اما خواهان بر خورد یکسان قانون با تمام شهروندان و اجرای آن بصورت مساوی برای همه هستیم.
مولانا عبدالحمید در پایان گفت: انتظارات جامعه اهل سنت بیش از آنچه که تا کنون برای آنان انجام گرفته است - از قبیل خدمات رسانی، آبادانی و عمران - می باشد و جامعه اهل سنت انتظار اجرای عدالت و مساوات بین همه فرزندان ایران زمین اعم از شیعه و سنی در بکار گیری و استخدام و واگذاری مسئولیتها و مناصب و حفظ حرمت و کرامت انسانی و آزادی کامل مذهبی در تمام نقاط ایران که دارای اکثریت و اقلیت هستند، را دارند. و حداقل انتظار ما این است که برای انجام عبادت و مراسم دینی بر اساس فقه اهل سنت عمل شود و بخاطر برگزاری نماز و انجام فریضه عبادی و تعلیم و تعلم تحت فشار قرار نگیرند و بر خلاف قانون آزادی آنان سلب نشود. ونکته دیگر حق آزادی مذهبی است که هم در قانون اساسی که میثاق ملی هست مورد تصریح قرار گرفته است و هم در قوانین بین المللی و منشور حقوق بشر ملل متحد که ایران اسلامی جزو امضا کنندگان آن است، آمده، رعایت شود. مسئولین نظام بر آزادی اهل سنت نظارت کنند تا برخی ارگانها یا افراد ذی نفوذ مذهبی با اعمال سلیقه، اهل سنت را در تنگنا قرار ندهند. آزادی تعلیم و تربیت فرزندان که در نص قانون اساسی آمده است رعایت شود و در مدارس دینی و حوزه های علمیه و مکاتب قرآنی از هر گونه دخالتی جلوگیری کنند.
ما خیر خواهانه به مسئولین امر توصیه می کنیم که حکومت، نمایندگی خداوند بر روی زمین است و با حدیث «تخلقوا باخلاق الله» بر قراری و پایداری نمایندگی خداوند با سعه صدر و وسعت دید و تحمل و بردباری امکان پذیر است.
هر نظامی در دنیا هر اندازه مقتدر و توانمند باشد بدون اجرای عدالت و تحمل و وسعت نظر نمی تواند در دنیا باقی بماند. (الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم) شعار اول انقلاب را نباید از یاد ببریم و فراموش کنیم. ما به مسئولان دلسوز دلسوزانه توصیه می کنیم که اهل سنت برای نظام بهترین فرصت هستند که نظام را با اهل سنت دنیا وصل می کنند و مایه عزت و سربلندی ایران اسلامی در دنیا می شوند. و اهل سنت ایران، صبور و کم توقع و وحدت گرا و دین دوست و ایران خواه، در تمام مراحل همراه با نظام وانقلاب بوده اند و از مسئولین حمایت کرده اند. اهل سنت را نگهدارید، و با اجرای عدالت و تامین آزادی فکری و مذهبی همواره در کنار شما خواهند بود.
در پایان بنده لازم می بینم اعلام کنم که ما برای شفاف سازی هر مورد و هر ابهام آمادگی داریم، و بهترین راه برای اطمینان حاصل کردن، گفتمان و مذاکره است.

ملاقاتهای اخیر با مسئولین امیدوارکننده بود و ما منتظر نتیجه هستیم

مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان در بخش دوم خطبه های جمعه، به سفر اخیر جمعی از علما و اندیشمندان به قم وتهران و ملاقات با برخی از مراجع تقلید و مسئولین اشاره نمود و خاطر نشان کرد: در سفر اخیر که به تهران و قم داشتیم به همراه برخی از علمای اهل سنت که از مناطق مختلف سنی نشین به تهران تشریف آورده بودند با ریاست محترم جمهور و ریاست محترم مجلس و برخی از مسئولین دیگر و مراجع تقلید ملاقاتهایی صورت گرفت که در این دیدارها و ملاقاتها مشکلات مطرح شد.
ایشان خاطر نشان کرد: این سفر از این جهت برای ما حائز اهمیت بود که ما توانستیم مشکلات را بدون کم و کاست با مسئولین رده بالا در میان بگذاریم و آنها نیز با ما برخورد بسیار خوبی داشتند و اظهار امیدواری کردند که به مشکلات رسیدگی می شود مخصوصاً سخنان ریاست محترم جمهور بسیار امیدوار کننده بود که باعث خرسندی جمع حاضر شد و ما منتظر جواب خوب و رضایت بخش هستیم.
مولانا در ادامه از تمام مسئولین که با گشاده رویی از این هیأت استقبال کرده وسخنانشان را گوش دادند تشکر نمود و گفت: ما منتظر نتیجه هستیم.
ایشان همچنین به مشکلاتی که امروزه جهان اسلامی در سطح دنیا با آنها مواجه است اشاره کرد و خاطر نشان نمود: امروز دشمنان اسلام فقط به فکر ایجاد اختلاف در بین مسلمانان وممالک اسلامی هستند و می خواهند مرزهای کشورهای اسلامی را نا امن کنند و برای ایران اسلامی نیز برنامه دارند.
مولانا عبدالحمید ادامه داد: راه حل رفع مشکلات، زندان و اعمال قدرت نیست (تکبیر حاضرین)، بلکه بهترین راه حل، گفتمان و تبادل نظر است که ریاست محترم جمهور نیز به همین نکته تاکید داشتند.
ایشان خاطر نشان کرد: در این سفر که حدود ده روز به طول انجامید دو طرف به این نتیجه رسیدند که اگر فاصله وجود داشته باشد دشمن بیشتر سوء استفاده می کند وباید با مصلحت اندیشی مسائل حل شوند و همچنین فرصت باید از افراد تندرو گرفته شود زیرا افراد افراطی و تندرو از هر دو طرف بدنبال برهم زدن تفاهم و اخوت هستند.
ایشان اضافه نمود: اداره امور مساجد و مدارس و استقلال آنها و آزادی مذهبی چیزی نیست که در مورد آنها تسامحی نشان داده شود و از آنها صرف نظر شود. (تکبیر حاضرین)

مولانا عبدالحمید بخش اول خطبه های جمعه را با آیات ابتدائی سوره «الفجر» آغاز نموده و فرمود: فرصت زندگی، فرصت بسیار گرانبهایی است که باید از این فرصت برای توشه آخرت استفاده نمود زندگی انسان دارای مراحل مختلفی است، اول زندگی دنیا دوم زندگی برزخ و سوم زندگی آخرت است. حاصل زندگی هر انسان در دو مورد خلاصه می شود؛ یکی سعادت است که دربهشت و رضای الهی خلاصه می شود و دیگری شقاوت است که در جهنم و غضب الهی خلاصه می شود.
مولانا افزود: انسان در دنیا مانند مسافری است که با استفاده از فرصت به دست آمده برای سفر خویش آمادگی کند که اگر آمادگی نکند در مسیر راه با مشکلات مواجه می شود. لذا در دنیا که دارالعمل است نباید دچار غفلت شویم بلکه با تمام امکاناتی که خداوند در اختیارمان گذاشته است اعم از امکانات جانی و مالی، خود را از جهنم و عذاب الهی نجات دهیم. از نعمتهای مالی جهت بر آورده نمودن حاجات مردم و مستمندان و از نعمتهای جانی جهت نفع رسانی و خدمت به جامعه بشری استفاده کنیم. با نعمت زبان سخن حق و حقیقت را بگوئیم، ذکر خدا را بگوئیم. اگر از این زبان در جهت تهمت و افترا و دورغ استفاده کردیم، دچار خشم وغضب الهی قرار می گیریم.
امام جمعه اهل سنت در ادامه با تلاوت آیات ابتدائی سوره «الفجر» به عشره اول ذی الحجه اشاره کرد و گفت: در اینجا ذکر صبح شده است که بنابر قول برخی علما منظور مطلق صبح است اما برخی دیگر آن را صبح روز عید می دانند، اما به هر حال تمام روزها ارزشمند هستند اما صبح روز عید فضیلت بیشتری دارد.
ایشان ادامه داد: خداوند به اهمیت دهه اول ذی الحجه اشاره کرده است که این ده روز که از اول تا دهم ذی الحجه است دارای اهمیت خاصی است و اعمال و حسنات در این روزها نیز از اجر و ثواب ویژه ای بر خوردارند. طبق تصریح احادیث روزه در این روزها چنان فضیلتی دارند که در زمان دیگر این فضیلت میسر نمی شود. همچنین این ماه، ماه حج و زیارت بیت الله الحرام است.
مولانا در ادامه به غنیمت شمردن این ایام ویژه تاکید کرد و همگان را به انجام اعمال و حسنات توصیه اکید فرمود و با استناد به احادیث آنحضرت صلی الله علیه وسلم در مورد روزه روز عرفات – برای غیر حجاج- تشویق نمود.

فلسفۀ حج در اسلام

«وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ ». دین اسلام دین وحدانیت خالص و یکتا پرستی است. دینی است که اعتقادی به وساطت در ارتباط بین بندگان با خدایشان ندارد. مومنان و مسلمانان، خدایی را عبادت می کنند که از دایره ادراک و ابصار بالاتر است. خدای یگانه مومنان نه تصویر است و نه بت، نه مجسمه است و نه جسم. تنها کسانی می توانند به این معبود یکتا برسند که دارای تفکری بلند، نیت و اراده ای قوی، اخلاص در عمل و انقطاع از اغیار باشند.
تربیت یافتگان دین اسلام به درجه ای از بلندنظری و عقیده شفاف و خالص می رسند که دیگر ادیان و نظریات فلسفی از تربیت چنین افرادی عاجزند.
دین اسلام برای تربیت و اصلاح پیروان خویش، دارای برخی احکام و قوانین است که برخی از این احکام به عنوان شعائر و مظاهر تجلی قدرت و عظمت اسلام -این دین آسمانی- تلقی می شوند. به عنوان مثال حج بیت الله الحرام نمونه ای از شعائر اسلام است که خود دارای مناسک و افعال و ایامی است که هر کدام از آنها به نوع خود جزو شعائرالله محسوب می شوند، همان شعائری که تعظیم و بزرگداشت آنها نشانه تقوای قلب و مایۀ خیر معرفی شده است. چنانکه خداوند متعال می فرمایند: «وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ» و نیز می فرماید: «وَمَن يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ».
آری! حج با تمام مناسک و افعال خود نمونه ای از ارتباط عمیق و بی تکلفی در میان بنده و مولایش است. خداوند متعال قسمتی از کره خاکی را مورد رحمات خاص خویش قرارداده است، این بخش از کره خاکی چنان با رحمات خدای یکتا احاطه شده و جلالیت ذات قادر و مقتدر آن را پوشانده است که مظهری از مظاهر بارز الهی قرار گرفته و ارتباطی بسیار نزدیک با خالق لایزال دارد به طوری که انسانهای مومن با دیدن آن بلافاصله به یاد خداوند رحیم و مهربان می افتند و درعین حال به محض رویت آن بدنهایشان به لرزه افتاده و جلالیت خداوند تمام وجودشان را فرا می گیرد.
براستی چرا چنین مکانی به این مقام و عظمت نرسد درحالیکه روزگاری امام المخلصین و اسوه موحدین به همراه خانواده کوچک و مبارکش که آنها نیز نماد کاملی از اخلاص، وفا، ایثار و جانفدائی بودند در این مکان جانفشانی ها کرده و نمونه بارزی از محبت و دوستی خالصانه و اخلاص شگفت انگیز را از خود به نمایش گذاشتند و انبیا و پیامبران موحد و مخلص و نیز محبان و جانفدایان در هر عصر و زمانی همان اعمال و افعال را تکرار کرده و دقیقاً بر نقش قدم آنان قدم گذاشتند، از طواف بیت الله تا سعی بین صفا و مروه، از وقوف در عرفات گرفته تا میدان مزدلفه و از رمی جمرات گرفته تا قربانی در منی همه و همه بیانگر اخلاص، ایمان، جانفدائی و از خود گذشتگی بزرگترین موحد تاریخ ابراهیم خلیل، هاجر و اسماعیل معصوم است.
به راستی آنان محبان و محبوبان واقعی پروردگار بودند و این حب و جانفدایی آنان چنان تاثیری را در جهان بشری بر جای می گذارد که خداوند متعال علاوه از اجر و پاداش اخروی، تمام هجرتها و تحمل مشقتهای آنان را اثری جهانی بخشیده و ندای ابراهیم را از آن سرزمین بی آب و علف و لم یزرع به گوش تمام مسلمانان دنیا تا قیامت می رساند و اعمال و افعال هاجر- آن بانوی فدا کار و مخلص- را برای همیشه ماندگار می گرداند: «وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَن لّا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ».
حج با تمامی مناسک، ارکان و اعمال مربوط به خود، نمونه بارزی است از اطاعت مطلق و امتثال بدون چون و چرا از فرامین خداوند متعال. در مراسم حج، حاجی از خودش هیچ گونه اختیار و اراده ای ندارد، او همواره در بین مکه و منی و عرفات و مزدلفه در حال رفت و آمد است، جایی توقف می کند و جائی حرکت می کند. زمانی که در منی قرار می گیرد بدون اینکه در مزدلفه توقفی داشته باشد بلافاصله به طرف عرفات به راه می افتد و در میدان عرفات به دعا و تضرع مشغول می شود و به همین ترتیب تمام مناسک را یکی بعد از دیگری انجام می دهد.
بارزترین نکته ای که بیانگر عبدیت محض می باشد ترک نمودن نماز مغرب در میدان عرفات و اقامه آن همراه با نماز عشاء در مزدلفه است زیرا خداوند حاکم و مقتدر این دستور را داده است و حاجی بنده و مطیع خدای خودش است نه مطیع نماز خودش.
یکی دیگر از مظاهر بسیار جذاب حج اجتماع باشکوه و میلیونی خیل عظیمی از مسلمانان و مومنان صادقی است که با قلوبی صاف و نیاتی صادقانه و مخلصانه در مکانی با هم جمع می شوند که این اجتماع آنها نمونۀ کوچکی از روز رستاخیز را به نمایش می گذارد.
حضرت امام احمد بن عبدالرحیم دهلوی معروف به شاه ولی الله دهلوی در مورد اجتماع با شکوه حج می فرمایند: «حقیقت حج تجمع باشکوه گروهی از صالحین امت اسلامی در زمان واحد و در مکان مشخصی است که آن مکان یادآور بندگان مخلص و مقرب الهی اعم از انبیا، صدیقین، شهدا و صالحین است که آنان نیز به منظور تعظیم و تکریم شعائر الهی در این مکان حضور یافته و به امید دست یافتن به رحمات بیکرانه خداوندی و کسب رضایت الهی به دعا، زاری و تضرع پرداخته اند. حال بعید است که چنین اجتماعی با این کیفیت در مقابل پروردگار خویش اظهار عجز و انکساری نماید و مورد لطف مرحمت و مغفرت الهی قرار نگیرد».

مناسک حج
مناسك حج طواف کعبۀ معظمه، سعی بین صفا و مروه، وقوف عرفات، توقف در مزدلفه، رمی جمره، تراشیدن یا کوتاه نمودن موی سر، قربانی و شب گزاری در منی که همه این امور از خود زمان معین، مکان معین، ترتیب معین و مقدار معینی دارند.
حج با تمام ارکان و افعال خود چنان عظمت و ابهتی را به نمایش می گذارد که بیان کیفیت آنها در قالب الفاظ و کلمات نمی گنجد بلکه برای درک واقعی آنها باید در آن مکانهای نورانی و عرفانی حاضر شد و پیشانی بندگی را در هر کدام از آن اماکن بر زمین نهاد و اشک دیدگان را نثار آن مکانهای مقدس نمود.
مراسم روحانی و عرفانی حج نمونه ای بسیار بارز از صحرای محشر و ایستادن در مقابل خداوند یکتا را به تصویر می کشد، در این مراسم پادشاه و گدا، حاکم و رعیت، پیر و جوان، سوار و پیاده، سیاه پوست و سفید پوست، عرب و عجم، با دو پارچۀ نخی، سرعریان و چشم گریان زیر یک آسمان در یک صحرا همه دست به سوی آسمان بلند کرده و در حال دعا و گریه و زاری با خالق و مالک حقیقی خویش به نیایش پرداخته و از ذات مهربان و بخشنده اش طلب بخشش و آمرزش گناهان را می نمایند ... یکی در سجده و یکی در رکوع و دیگری در حال قیام و قرائت سوره های طولانی در نماز. یکی با تلاوت قرآن سعی در زدودن زنگار گناه و غفلت از دل و جان خویش دارد و دیگری با نماز و کثرت سجده قصد تقرب هر چه بیشتر به بارگاه الهی.

برخی از حکمتها و فلسفه های حج
مناسک حج با پوشیدن لباس احرام آغاز می گردد، لباس احرام خود بزرگترین درس و حکمت حج را برای همگان مشخص می نماید؛ تمام انسانها از شاه گرفته تا گدا، از حاکم گرفته تا رعیت، از باسواد و روشنفکر و سیاستمدار گرفته تا بیسواد و از عالم گرفته تا عامی، همه و همه در یک لباس ظاهر می شوند، اینجا دیگر هیچ کس نمی تواند با لباس فاخرانه خود در مقابل کسانی که لباس کهنه دارند فخرفروشی نماید، اینجا همه برابرند، هیچ نشانی از برتری و فضیلت ظاهری مشخص نیست، اینجا نمایشگاهی از درجه ایمان، تقوا و شور و عشق خدایی است که در قلب هر شخص موجود است، هر کس به هر میزان که از درجه ایمان و تقوای بالاتری برخوردار باشد به همان میزان بیشتر از حج و انجام مناسک حج لذت برده و به درجات بالاتری از عرفان و معرفت الهی دست می یابد. همه این علائم و خصوصیات بزرگترین فلسفه حج که همان روز قیامت است، را به تصویر می کشد. میدان عرفات و کیفیت دعا و تجمع در این روز و در این مکان که هر کس مشغول دعا و گریه و زاری است و با مشغول شدن به دعا و یادآوری گناهان و طلب عفو و بخشش از بارگاه ایزدی، متوجه اطراف نبوده و در دنیای خودش بسر می برد، تصویری بسیار زنده و گویا از میدان محشر و ایستادن در مقابل محکمه عدل الهی است، در آن روز (میدان محشر) نیز هر کس فریاد «نفسی نفسی» سر داده و هیچ فکر و پریشانی ای به جز کیفیت حساب و کتاب و خاتمه ای که در انتظارش هست را در سر نمی پروراند. در روز رستاخیز قیامت نیز همه انسانها بدون لباس و بدون هیچ گونه دارایی و در اخنیار داشتن اشیای دنیوی در مقابل پروردگار حاضر می شوند و در آن روز نیز تنها چیزی که باعث برتری و فضیلت محسوب می شود، قلب پاک و سالم از هر گونه شرک و گناه است و بس؛« یوم لاینفع مال و لابنون إلا من أتی الله بقلب سلیم»، هر کس از قلب پاکتر و سالمتری برخوردار باشد به همان اندازه مورد تکریم پروردگار قرار گرفته و به درجات بالاتری از بهشت برین نائل می گردد.
یکی دیگر از درسهایی که حج برای مسلمانان در پی دارد، درس زندگی و استفاده از اوقات و لحظات زندگی است. حج به طور خلاصه عبارت است از اعمالی مخصوص در ایامی مخصوص که هر عملی باید در وقت و محل خودش انجام گرفته و تا قبل از پایان یافتن ایام حج باید تمامی اعمال و مناسک آن انجام گیرد، زندگی انسانها نیز به همین ترتیب است، خداوند متعال وقت محدود و مختصری را به انسانها ارزانی داشته و این وقت مختصر، فرصتی است که باید هر انسان از آن به نحو مطلوب و در جهت دست یافتن به خوشبختی و کامیابی زندگی جاودانی اخروی خویش بهره برداری نماید.
یکی از ظرافتها و لطایف مهم و قابل توجه در حج، این است که به طور خلاصه همه ارکان و عبادتهای اسلام را در خود جای داده است، حج نمادهای بارزی از توحید، نماز، روزه، زکات، جهاد، ذکر و تسبیح و... را در بر دارد؛ حرکات جسمانی و روحانی به عنوان نمادی از فریضه مهم "نماز"، خرج کردن مال به عنوان نمادی از"زکات"، تحمل گرسنگی و تشنگی و اجتناب از دیگر خواهشات نفسانی و شهوانی نمادی از"روزه" است، "هروله" و سعی و تلاش نمودن از علائم "جهاد" بشمار می روند. خلاصه اینکه هیچ عبادتی نیست که حج گوشه ای ازآن را در برنداشته باشد.
تمثیل همه عبادات در حج بذات خود یک درس است و همان طور که قبلا ذکر شد حج مشابهت بسیار زیادی با زندگی دارد و همان طور که در حج باید تمام اوامر و مناسک حج بدون چون و چرا انجام گیرد، زندگی انسان نیز باید مطابق اوامر خداوند و رهنمودهای رسول اکرم صلی الله علیه و سلم سپری گردد، همان گونه که در حج هر از گاهی ندای زیبا و ملکوتی «لبیک اللهم لبیک....» ترنم می شود- که خود بیانگر توحید و فرمان برداری کامل از پروردگار جهانیان است- زندگی هر مسلمان نیز در طول عمر باید گویای عملی روشنی از ندای "لبیک اللهم لبیک" باشد.
"رمی جمرات" یکی دیگر از احکام و مناسک حج است. در این قسمت از مناسک حج اگر چه هدف سنگریزه های پرتاب شده یک ستون سنگی بیش نیست، اما در این حکم نیز فلسفه و حکمتهای بسیار زیادی نهفته است؛ اولاً خود این عمل بیانگر اتباع بدون چون و چرای مسلمان از فرامین الهی و روش سیدالمرسلین است و ثانیاً این ستون و دیوار یادآور لحظاتی است که حضرت ابراهیم علیه السلام برای انجام دستورات الهی عازم میعادگاه بود که شیطان بر سر راهش سبز شده و با ایجاد وسوسه قصد منصرف نمود ایشان را داشته است، اما حضرت ابراهیم با پرتاب سنگ و پناه بردن از شر او به خداوند قوی و مقتدر، او را از خود دفع نمود که این واقعه بیانگر این مطلب است که شیطان در طول زندگی سعی در اغوا و گمراه نمودن انسانها دارد که هر انسانی باید به هر طریق ممکن او را از خود دور کرده و فریب وسوسه هایش را نخورد، و نکته دیگر اینکه "رمی جمرات" بیشتر از دیگر اعمال و مناسک حج انجام می گیرد به طوری که حاجی تا سه روز متوالی این عمل را انجام می دهد که این نیز بیانگر اهمیت موضوع است که حفاظت از کید و مکرهای شیاطین (جنی و انسی) در طول زنگی بسیار مهم و حیاتی است که انسانها هرگز نباید از آن غافل باشند.
خلاصه اینکه هر حکم از احکام حج دنیایی از فلسفه و حکمت را در خود جای داده اند که بیان همه آنها کار بسیار مشکلی است. اما در مجموع می توان گفت که مراسم حج همراه با مناسک و احکام و اعمال خود، چکیده ای از زندگانی دنیا، عالم برزخ و یادآور حشر و نشر و حساب و کتاب و صحنه قیامت است.

همایش بین المللی امام ابوحنیفه در تاجیکستان

همایش بین المللی «میراث امام ابوحنیفه و نقش آن در گفت و گوی تمدن ها» سیزدهم و چهاردهم مهر 1388، با شرکت 500 شخصیت و مهمان خارجی از 50 کشور جهان، در دوشنبه پایتخت تاجیکستان برگزار شد. این همایش به پیشنهاد امام علی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان، و به همت فرهنگستان علوم این کشور در چارچوب برنامه های گرامیداشت سال امام اعظم ابوحنیفه برگزار گردید. گفتنی است رئیس جمهور تاجیکستان سال 2009میلادی را که مقارن به هزار و سیصد و دهمین سال تولد امام ابوحنیفه-رحمه الله- است، «سال بزرگداشت امام اعظم» نام گذاری کرده است که در تاجیکستان و سایر کشورهای اسلامی مورد استقبال قرار گرفته است.
از ایران شخصیت ها و افراد مختلفی به این کنفرانس دعوت بودند، شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان و مدیر دارالعلوم زاهدان، در رأس هیئتی از علمای بلوچستان از جمله مولانا محمد عثمان قلندرزهی مدیر حوزه علمیه مدینة العلوم خاش، مولانا عبدالغنی بدری معاونت آموزشی دارالعلوم زاهدان، مولوی حافظ اسماعیل ملازایی و مولوی زکریا اسماعیل زهی و جمعی از جوانان انتظامات مسجد جامع مکی زاهدان، همچنین شیخ احمد یگانه رئیس فتوای علمای جنوب و شیخ محمد صالح پردل از علمای اهل سنت استان هرمزگان، و هیئتی به ریاست مولانا اسحاق مدنی مشاور ریاست جمهوری در امور اهل سنت به همراه جمعی از علما و محققین به نمایندگی از مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و دانشگاه مذاهب اسلامی از میهمانان ایرانی این کنفرانس بین المللی بودند. هیئت ایرانی به محض ورود به پایتخت تاجیکستان با استقبال گرم مسئولین ومردم تاجیسکتان روبه رو شد.
پس از اقامت و استراحت در هتل «اوستا» که برای مهمانان خارجی کنفرانس رزرو شده بود، فردای آن روز(یکشنبه) از همه مهمانان در کاخ ریاست جمهوری در منطقۀ «ورزاب» واقع در خارج از شهر دوشنبه، در ضیافت ویژه ای پذیرایی به عمل آمد. ورزاب دارای آب و هوای بسیار جالب و تفریحی است که از وسط کوههای آن، رودخانه ای با آب زلال و گوارا جاری است. اطراف این رودخانه را درختهای بسیار زیبا با منظره های جالب و جذاب احاطه کرده است. در این منطقه کاخی بسیار زیبا و مجلل برای پذیرایی از مهمانان ویژه رئیس جمهور تاجیکستان ساخته شده است. در این ضیافت، رئیس جمهور تاجیکستان با هیئت های شرکت کننده در کنفرانس به صورت جداگانه دیدار داشت. ایشان در دیدار با مهمانان ایرانی ضمن عرض خیرمقدم، بیان داشت: دو ملت تاجیکستان و ایران روابط بسیار عمیق و دیرینه ای بر اساس مشترکات دینی و فرهنگی دارند که این روابط روز به روز بیشتر می شود.
ایشان در ادامه مهمان نوازی ملت ایران را ستود و اظهار داشت: ما مهمان نوازی را از ایرانیان آموخته ایم.
در این دیدار ابتدا مولانا اسحاق مدنی به نمایندگی از هیئت ایرانی به ایراد سخن پرداخت. ایشان از رئیس جمهور تاجیکستان به خاطر برگزاری کنفرانس و دعوت از هیئت ایرانی تشکر کرد. مولانا اسحاق نامگذاری سال 2009 میلادی را به نام «امام اعظم ابوحنیفه» و این کنفرانس را مایۀ خیر و برکت برای دولت و ملت تاجیکستان دانست.
سپس شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید ضمن عرض تشکر از استقبال با شکوه و پذیرایی گرم برادران تاجیک و همت والای رئیس جمهوری تاجیکستان در برگزاری کنفرانس، خاطرنشان کرد: امیدواریم این ملت جایگاه پیشینش را که مأوا و مرجع تشنگان علوم اسلامی و دینی بود، باز یابد و علما و اندیشمندان تاجیک بار دیگر در تمام عرصه های دینی، فرهنگی و علوم اسلامی نقش مؤثر گذشته خودشان را احیا کنند.
سر انجام رأس ساعت 9 صبح روز دوشنبه 13 مهر 1388جلسه افتتاحیه کنفرانس در کاخ «سامان» بعد از تلاوت ملکوتی کلام الله مجید با سخنان رئیس جمهور تاجیکستان آغاز شد.
امام علی رحمان ضمن عرض خیر مقدم به مهمانان و تشکر از شرکت آنان در کنفرانس «میراث امام ابوحنیفه و نقش آن درگفت و گوی تمدن ها» اظهارداشت: باعث سر افرازی است که کنفرانس بزرگداشت امام اعظم ابوحنیفه رحمه الله و نامگذاری سال 2009 م. در تاجیکستان، مورد استقبال با شکوه جهان اسلام قرار گرفت.
وی گفت: هنگام اعلام اقدام خود دایر به سال بزرگداشت امام اعظم، از یک سو قصد داشتیم ضمن ارجگزاری به شخصیت این ابر مرد، مردم را با زندگی و میراث جاودانه پیشوای مذهب خود بیشتر و بهتر آشنا گردانیم. از سوی دیگر خواستیم که به این وسیله نقش و مقام میراث ایمانی و دینی خود را در متحد ساختن ملت ها از راه گفت و گوی تمدن ها نشان دهیم.
ایشان در باره جایگاه علمی امام اعظم ابوحنیفه رحمه الله گفت: ابوحنیفه در تاریخ فرهنگ اسلامی بیشتر به عنوان یک فقیه صاحب رأی شناخته شده، به این وسیله نام او در فهرست دیگر امامان مذهب اهل سنت و جماعت از جمله امام مالک، امام شافعی و امام احمد بن حنبل همچون یکی از بزرگ ترین فقیهان اهل سنت اعتراف گردیده است. علاوه بر این باید گفت تعلیمات ابوحنیفه به حیث مکتبی شناخته شده است که هم از نظام اعتقادی و هم از نظم و ترتیب خاص فقهی بر خوردار است. یعنی مکتب فقه امام اعظم با استناد از قرآن مجید، سنت، آرای صحابه، اجماع، قیاس و استحسان حل و فصل تمام مسائل روزگار مسلمانان را در بر می گیرد.
وی افزود: بزرگترین ویژگی امام ابوحنیفه این است که او دین اسلام را نه همچون واسطه تفرقه و اختلاف افکنی، بلکه همچون مهمترین عالم اتحاد و همبستگی مردم که از ماهیت رسالت جهانی کلام خداوند بر می آید، معرفی کرد.
رئیس جمهور تاجیکستان در بیان ویژگی های مذهب حنفی خاطر نشان کرد: امام اعظم توانست مذهبی از مذاهب اهل سنت و جماعت را سازمان دهد که در چهار چوب ارزشهای شرعی آن، راه های مؤثر رفع اختلاف و نزاع ها، و راه اندازی گفت و گوی تمدن ها وجود دارد. بیشتر از این در آن تجربۀ تاریخی، جهان بینی مذهبی، افکار فلسفی و اندیشه ملی چندین خلق و ملت های مسلمان تجسم یافته است. همین آمیزش افکار و عقاید دینی، فرهنگی و فلسفی بود که مذهب حنفی همچون یکی از رویه های با نفوذ اهل سنت و جماعت پذیرفته شده، از زمان ظهور خود تا امروز از کوفه تا آفریقا، آسیای مرکزی، روسیه و اروپا منشتر شده است.
وی افزود: قابل یاد آوری مخصوص است که جوهر تعلیمات و اندیشه ای ابوحنیفه با ارزش های والای عمومی بشری یعنی انسان دوستی، برابری و دفاع از مقام و منزلت انسان هماهنگ بوده، به آسودگی (رفاه) مادی و رشد معنوی مسلمانان و جامعه بشری مساعدت می نماید.
ایشان دربارۀ فعالیت ها و افکار و اندیشه های سیاسی امام اعظم گفت: کار و فعالیت های ابوحنیفه در بخش سیاست زمانش در راستای تحکیم و اجرای قوانین شرعیت بود. همچنین باید در نظر داشت که زمان زندگی امام ابو جنیفه در تاریخ تمدن اسلامی یکی از دوره های پر ما جرا و نا آرام و پر از مبارزه های تیز و تند به حساب می رود، در این دور مسلک ملت گرا و تندروی دایره های حکمرانان توسعه یافته، باعث اوج گیری تحقیر و آزار مسلمانان قلمروهای دیگر گردیده بود.
ابوحنیفه در این دورۀ خیلی حساس تاریخی که پیروان اسلام به فرقه و مسلکهای دینی مختلف تقسیم شده بودند، توانست یک نهضت فراگیر شعور اسلامی را به وجود آورد و آرمانهای ابرابری، برادری، تحملگرایی، عدالت اجتماعی و از میان بردن تفرقۀ نژادی را پشتیبانی و تبلیغ نماید.
ایشان در ادامه خاطر نشان کرد: نظریات بنیادی و اساسی ابوحنیفه در خصوص آزادی های فردی، امور مختلف اجتماعی و نظام اعتقادی می تواند در زمان ما نیز برای ملت های گوناگون و روابط فرهنگ ها و تمدن های جهان همچون زمینۀ مساعدی استفاده شود.
امام اعظم تاکید می کرد که ارزشهای اسلامی متعلق به یک قوم یا ملت نیست، بلکه دایرۀ فراگیری آنها پر وسعت است. ما از سر چشمه های تاریخی می دانیم که در دورۀ اول گسترش دین اسلام قوم و ملت های گوناگون در دایرۀ خلافت، جامعه ای را تأسیس کرده بودند که در آن اختلاف نظرهای مذهبی نیز موجود بود. در چنین شرایطی امام اعظم به خاطر رفع نزاعهای گروهی، اختلافات نظری، تحکیم احکام شرعی، استفادۀ برابر نظام فقهی، حل ساده و آسان مشکلات مؤمنان و بخصوص ایجاد اتحاد و همبستگی جامعه اسلامی، اساس مذهبی را گذاشت که هم از نظر نظام اعتقادی و هم از دیدگاه تطبیق احکام شرعی پذیرفته شد.
امام علی رحمان در باره کار برد میراث ابو حنیفه در عصر حاضر گفت: همۀ مسائلی که امام اعظم در امور دینی، فرهنگی، فقهی و اخلاقی بررسی کرده است، امروز به ارزشهای اساسی معارف دینی و فرهنگی تبدیل گشته است و در تاریخ افکار اسلامی جایگاه بسزایی دارد. از این رو اندیشه و تعلیمات امام ابو حنیفه در معارف دینی می تواند در مسائل اصول و عقاید دینی دارای اهمیت های ذیل می باشد.
اولاً آنکه تعلیمات او همچون مأخذ مهم علمی محسوب می شود.
دوماً اینکه برای ارزیابی شرعی و فقهی پدیده های تازه معرفت اسلامی و حل رویدادهای جدید جامعه، سند و سر چشمه مهم می باشد.
سوم، اصول تحقیق و تعلیمات امام ابو حنیفه می تواند همچون نمونه بر جسته عمل محققان و فقهای معاصر باشد.
چهارم، در روند گفت و گوی تمدن ها عامل مهم رسیدن به رضایت و وحدت و یگانگی باشد.
و پنجم اینکه ویژگی تحملگرایی او می تواند مناسبت حسنۀ دین اسلام را با دیگر ادیان جهانی تأمین نماید.
پس از سخنان رئیس جمهور تاجیکستان، رؤسای هیئت های مختلف از شرکت کنندگان کشورهای اسلامی به ایراد سخن پرداختند.
آنها از برگزاری کنفرانس اظهار خوشحالی و خرسندی نموده و تأثیر مثبت این کنفرانس را بر ملت، دولت تاجیکستان و مسلمانان جهان به فال نیک گرفتند.
این افتتاحیه ساعت 3/12 به وقت دوشنبه به پایان رسید. ادامۀ کنفرانس در کمیسیون های مختلف، بعد از ظهر روز دوشنبه آغاز و تا غروب سه شنبه به طول انجامید.
در نشست های این کمیسیونها مباحث بسیار مهم و آموزنده ای از سوی شرکت کنندگان ارائه شد. از شخصیت های جهانی که در این کنفرانس شرکت داشتند به اختصار می توان از شیخ الأزهر شیخ محمد طنطاوی، دکتر احمد عمر هشام نایب رئیس دانشگاه الأزهر، علامه محمد تقی عثمانی شیخ الحدیث دارالعلوم کراچی، دکتر ویتالی نو مکین مدیر مرکز مطالعات عربی مؤسسۀ مطالعات شرقی، مراد مرتاضین رئیس دانشگاه اسلامی مسکو و دکتر سلمان عوده از عربستان سعودی نام برد. هر یک از مهمانان در رابطه با شخصیت والای امام اعظم ابو حنیفه و ویژگی های فقه حنفی مطالبی ایراد کردند.
شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید نیز در این کنفرانس در رابطه با تأثیر دین اسلام و فقه اسلام خصوصاً فقه امام ابوحنیفه بر تمدن بشری به ایراد سخن پرداخت. ایشان ضمن تشکر از رئیس جمهور تاجیکستان نسبت به نامگذاری سال 2009 م. به سال بزرگداشت امام ابوحنیفه و بر گزاری این کنفرانس بزرگ گفت: برگزاری این کنفرانس نه تنها تجلیلی از مقام شامخ امام ابوحنیفه است بلکه این کنفرانس در واقع بزرگداشت و تجلیلی از مقام والای علم و علما به ویژه ائمه مجتهدین امام ابوحنیفه، امام مالک، امام شافعی و امام احمد بن حنبل است.
ایشان درباره تاثیر دین اسلام بر تمدن بشری اظهار داشت: دین اسلام تمدنی نوین و پیشرفته به جهانیان ارائه کرد و تمام تمدن های بشری را تحت تأثیر خود قرار داد. از ویژگی های بارز این تمدن، ایمان، صداقت، دیانت و عدالت بود که در زندگی انسانهای روی زمین تاثیر ژرف و عمیقی به جای گذاشت.
شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید در رابطه با جایگاه و شخصیت امام اعظم ابوحنیفه خاطر نشان کرد: امام ابوحنیفه تنها یک شخصیت فقهی و حدیثی نبود بلکه نظر به کمالاتی که خداوند متعال به ایشان عنایت فرموده بود، ایشان شخصیتی کامل، جامع و بارز در تمام ابعاد علمی، عملی و اخلاقی بود. امام اعظم علاوه بر اینکه یک فقیه و محدث بود یک انسان عابد و زاهد بود که جا دارد همه علما و اندیشمندان در زهد و ورع و عبادت از ایشان الگوی بگیرند.
ایشان شخصیتی بود که شبها به عبادت خداوند و روزها به تعلیم و تعلم و تشریح و استنباط احکام اشتغال داشت. اینکه می گویند که امام ابو حنیفه تا 40 سال با وضوی عشا نماز صبح را می خواند به همین معنی است که وی شبها نمی خوابید و به عبادت خدا مشغول بود و تنها در ساعات اندکی از روز استراحت می کرد. لذا این شخصیت بزرگ اسلامی شایستگی این بزرگداشت و تجلیل را دارد.
بعد از پایان کنفرانس، غروب سه شنبه، مهمانان ایرانی از مساجد و اماکن مختلف شهر دوشنبه باز دید نمودند. به مناسبت این سال و این کنفرانس مسجد امام اعظم ابو حنیفه با ظرفیت ده هزار نماز گزار، در منطقه «حصار» در 95 کیلومتری شهر دو شنبه با حضور برخی مهمانان کنفرانس افتتاح گردید. همچنین مراسم کلنگ زنی مسجد بزرگ امام اعظم ابو حنیفه با ظرفیت یکصد و پنجاه هزار نماز گزار در شهر دو شنبه با حضور رئیس جمهور تاجیکستان برگزار گردید.
این مسجد که با سرمایۀ دولت قطر و طی پنج سال ساخته می شود، بزرگترین مسجد جامع در قلمرو اسیای مرکزی خواهد بود.

منبع: ندای اسلام – شماره 38

واکنش مدیر حوزه علمیه به اظهارات معاون اول رئيس جمهور


روزنامه اعتماد با انتشار مطلبی با عنوان دردسر حمایت های مالی دولت از حوزه به جریانات برگزاری هجدهمین اجلاس سراسری نماز اشاره نمود . متن این نوشته روزنامه اعتماد به شرح زیر است:

دردسر حمایت های مالی دولت از حوزه
مسعود رفیعی طالقانی


در تازه ترین رویداد تقابل برانگیز میان دولت و روحانیت، محمدرضا رحیمی معاون اول محمود احمدی نژاد طی سخنانی در هجدهمین اجلاس نماز و درست وقتی شرکت کنندگان در این همایش منتظر حضور رئیس دولت بودند مدعی شد دولت برای هر طلبه معادل بودجه هزینه شده برای یک دانشجو را هزینه می کند. این حرفی بود که رحیمی فکر نمی کرد با واکنش منفی حوزویان روبه رو شود اما شد، او گفت که «در دولت های قبلی هرگز برای طلاب حوزه های علمیه، بودجه یی در نظر گرفته نشده بود اما در دولت نهم ارقامی را که برای تربیت یک دانشجو در دانشگاه در هر مقطع تحصیلی در نظر گرفته می شود، همان رقم را برای طلاب نیز در نظر گرفتند.» همین یک جمله کافی بود که بلادرنگ واکنش حوزویان و در راس آنان واکنش آیت الله مقتدایی برانگیخته شود.

مقتدایی در واکنش به ادعای رحیمی گفت؛ «در این رابطه نه چیزی شنیده و نه دیده ایم، دولت کمک هایی برای تجهیز و تعمیر مدارس داشته یا بیمه و امثال آن که به همه شهروندان تعلق می گیرد. حوزه مستقل است و روی پای خود ایستاده و فقط توسط مقام معظم رهبری و مراجع معظم تقلید اداره می شود.» محسن قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز هم که در انتقاد نسبت به برخی بی توجهی های دولت ید طولایی دارد ادعای رحیمی را بی پاسخ نگذاشت؛ «کمک دولت به حوزه ها به اندازه دانشگاه ها نبوده و در حد رفع نیازهای حاشیه یی است. کمک دولت بیشتر برای مرمت مدارس مخروبه و بیمه طلاب است و این کمک ها در حد کمک هایی که به دانشگاه می شود، نبوده و حوزه پیوسته روی پای خود ایستاده و مستقل است.»

و به این ترتیب بود که موج انتقاد حوزویان از دولت درخصوص موضوع حمایت های مالی بالا گرفت؛ موجی که اگرچه پیشینه یی طولانی در سابقه هزار ساله فعالیت حوزه های علمیه دارد اما در دوران محمود احمدی نژاد شکلی تازه به خود گرفته است. دولت محمود احمدی نژاد نخستین دولت در تاریخ 30 ساله انقلاب اسلامی است که بیشترین اصطکاک را با نهاد روحانیت به خصوص مراجع عظام تقلید داشته و از همین رو هرازگاهی در جهت ترمیم پل روابط برآمده که البته اغلب نیز ناکام مانده است. دولت نهم به دلیل پافشاری شخص رئیس این دولت بر سر ابقای اسفندیار رحیم مشایی در جایگاه معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، در تقابلی آشکار با روحانیون و علما قرار گرفت و تقریباً از همان جا بود که کشمکش ها آغاز شدند.

در مورد خاص و تازه طرح شده از سوی رحیمی اما نقل، بار دیگر نقل حوزه ها و دولت است که خبرساز شده و در رسانه ها نشسته است. واکنش حوزویان به عملکرد دولت نسبت به حوزه های علمیه در حالی است که به گواه نوشته های تاریخی، حتی در زمان هایی مانند دوران مرجعیت و زعامت آیت الله شیخ مرتضی انصاری و آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی به عنوان دو مرجع علی الاطلاق زمان خود، تلاش هایی از سوی مقامات حکومتی برای کمک به حوزه های علمیه و در نتیجه، وابستگی اقتصادی حوزه ها به دولت شده بود اما همواره با پاسخ شدید این بزرگان همراه بود. واکنش بزرگان از آن رو شدت می گرفت که آنان فرجام چنین کمک هایی را از دست دادن استقلال رای حوزه ها و دولتی شدن آن می دانستند و به نظر می رسد همین نگاه است که حوزویان امروز را نیز وامی دارد نسبت به اقدامات دولت محمود احمدی نژاد واکنش نشان دهند.

در واپسین روزهای شهریورماه سال گذشته بود که ناصر سقای بی ریا مشاور رئیس جمهور در امور روحانیت در همایشی از راه اندازی 30 مدرسه علمیه نمونه در 30 مرکز استان با گنجایش بالا و همه امکانات با بودجه چند میلیاردی خبر داد و بدین ترتیب رسانه ها و تحلیلگران را بر آن داشت تا باب انتقاد را بر خود گشوده ببینند. عجیب هم نبود، دولت می خواست به آسانی و با صرف بودجه یی میلیاردی، حوزه های علمیه را از مسیر استقلال خارج کند و همین گام دولت بود که برخی ناظران را به این فکر وامی داشت که قوای اجرایی تصمیم دارد اختلافاتش را با روحانیت و علما این گونه برطرف سازد.

از سوی دیگر، برخی انتقادها از اعلام خبر ساخت 30 مدرسه علمیه با بودجه میلیاردی از آن رو بالا گرفته بود که همواره دولت ها در زمینه حل مشکلات آموزشی نهادهای دولتی مانند آموزش و پرورش، موفق عمل نکرده و همیشه از کمبود بودجه این نهادها می نالیده اند اما با این اوصاف تصمیم کمک دولت نهم به نهادی غیردولتی محل تامل بود و همین امر سبب می شد تحلیلگران، این کار را در راستای نزدیک کردن دولت به مراجع، به ویژه پس از اظهارات مشایی و نارضایتی بزرگان حوزه از عملکرد معاون رئیس جمهور بدانند. نکته جالب توجه نیز این بود که رئیس دولت به رغم داعیه داری احیای گفتمان امام (ره)، می رفت تا اقدامی آشکارا بر خلاف نظر ایشان انجام دهد. بنیانگذار انقلاب خود در زمره کسانی بود که از دولتی شدن و از دست رفتن استقلال حوزه های علمیه نگران بودند، به گونه یی که در همین زمینه، شهید مطهری از قول امام خمینی(ره) می نویسند؛ «حالا هم که باز حکومت، حکومت اسلامی می شود، با اینکه حکومت اسلامی است، ایشان غامام خمینیف معتقدند روحانیت باید مستقل و به صورت مردمی مانند همیشه باقی بماند و روحانیت آمیخته با دولت نشود.»

با طرح این مسائل در رسانه ها بود که همان زمان و با شکل گیری موجی از انتقادات، سقای بی ریا ناچار شد در فاصله کوتاهی پس از اعلام این خبر، در گفت وگو با خبرگزاری مهر آن را به کلی تکذیب کند. تکذیب هایی از نوع سایر همقطارانش؛ «تاسیس مدارس علمیه در هر نقطه از کشور از اختیارات شورای عالی حوزه است و دولت نمی تواند تصمیمی برای تاسیس مدارس علمیه یا هرگونه فعالیت مرتبط به این مراکز بگیرد. ایجاد 30 مدرسه علمیه نمونه در 30 استان کشور نیز صرفاً یک طرح است که در مراکز حوزوی در دست بررسی است.» این اما چیزی از پیشینه رویکرد حمایت محور دولت محمود احمدی نژاد آن هم در زمینه حمایت های مالی از نهاد های مذهبی نکاست و نمی کاهد تا آنجا که سرانجام روزی علی لاریجانی رئیس مجلس هشتم نیز ناگزیر شد درباره این حمایت ها به دولت هشدار بدهد؛ حمایت هایی که نه تنها در دوران دولتمردی احمدی نژاد بلکه هنگام شهردار بودنش نیز همواره پررنگ بوده اند، آنقدر پررنگ که در حوزه ها نگرانی هایی را برای از بین بردن استقلال ایجاد کردند و در اماکن مذهبی نقدهایی را در چارچوب یادآوری وظایف اصلی دولت.

اندکی پیش از فتح پاستور توسط احمدی نژاد و در زمانی که وی سمت شهرداری تهران را برعهده داشت حمایت مالی وی از نهادهای مذهبی آغاز شد. به گفته محمدحسین صفارهرندی وزیر پیشین ارشاد سال 83 ، 11 میلیارد تومان به هیات های مذهبی اهدا شد. بنابر آنچه صفار اعلام کرد در سال های 85 و 86 نیز 10 میلیارد تومان به این کار اختصاص یافت. این روند در سال 86 با اختصاص وام یک میلیاردی به ساخت مهدیه تهران شدت یافت. در این سال دولت 15 میلیارد ریال به مسجد جمکران اختصاص داد که به گفته استاندار قم بخش عمده این بودجه به توسعه پارکینگ های اطراف مسجد جمکران اختصاص یافت اما کمک های ریالی دولت به نهادهای مذهبی در اسفندماه سال 86 به اوج رسید و در بودجه سال 87 یعنی سال پایانی عمر دولت نهم ردیف بودجه های نهادهای مذهبی و تبلیغی تا 60 درصد افزایش یافت به طوری که به گفته وزیر ارشاد وقت تنها بودجه مساجد 20 برابر شد و در واپسین سال عمر دولت به 17 میلیارد تومان رسید.

بنابر گزارش های رسمی بودجه «حمایت از آموزش های دینی، فرهنگی و هنری» که در سال 86، دو میلیارد و 111 میلیون تومان بود در سال 87 به 15 میلیارد و 620 میلیون تومان افزایش یافت. بودجه «برنامه گسترش فعالیت های فرهنگی مساجد» چهار برابر شد و از چهار میلیارد به 17 میلیارد تومان رسید. همچنین بودجه 9 میلیاردی «برنامه حمایت و هدایت فعالیت های فرهنگی و دینی» نیز چهار برابر شد و به 32 میلیارد تومان رسید. این در حالی بود که «برنامه شناسایی، جذب، آموزش و اعزام روحانیون و مبلغان دینی» در دو سال 86 و 87 ، 11 میلیارد تومان هزینه دربر داشت.

خلاصه آنکه احمدی نژاد آنقدر برای نهادهای مذهبی هزینه می کرد که در سال پایانی ریاست اش در دولت نهم این شائبه را به اذهان منتقدان متبادر کرد که این اعتبارات با هدفی غیر از آنچه دولت عنوان می کند، هزینه می شود. این گونه بود که مروری بر فعالیت های انتخاباتی احمدی نژاد نظیر کمک به نهادهای مذهبی و سخنرانی در مساجد در سال 83 مورد اشاره منتقدان قرار می گرفت. البته منتقدان این سوال را نیز مطرح می کردند که چرا دولتمردان نهم که بیش از هر دولت دیگری داعیه مذهبی بودن داشته و دارند در رابطه با روحانیون طراز اول قم و مراجع تقلید نوسانات زیادی را تجربه کردند؟ سوالی که همچنان بی پاسخ مانده است. برخی از روحانیون و علمای طراز اول قم چند روز پیش نیز انتقادات جدی را نسبت به عملکرد دولت مطرح ساختند.

دولت اما گویا همچنان بر طریق خویش است؛ خواه این بار نیز این رحیمی باشد که ناچار شود همچون سقای بی ریا سخنانش را تکذیب کند.

در چنین شرایطی به نظر می رسد دولت اصولگرا به سبب اختلافات با روحانیون و مراجع که با انتقادات گاه و بیگاه از سوی نهادهای مذهبی و بزرگان حوزه ها تشدید می شود، قصد داشته و دارد آتش اختلافات را از طریقی دیگر فروبنشاند اما عرصه هربار برایش تنگ تر می شود چرا که حوزه بنا ندارد استقلال کهن خود را از دست بدهد.

مصدر: شيعه نيوز

انسانها در هر موقعیتی باید سیرت رسول الله صلی الله علیه وسلم را سرمشق قرار دهند

مولانا احمد امام جمعه موقت اهل سنت زاهدان در خطبه های این هفته نماز جمعه مسجد مکی با تلاوت آیات «یا أیها الرسل کلوا من الطیبات واعملوا صالحا انی بماتعملون علیم» و «یا ایها الذین آمنوا کلوا من طیبات ما رزقناکم» آغاز کرده و اطاعت از خداوند و دوری از گناهان مخصوصاً دوری از مال و تغذیه حرام را دو عامل اساسی در شریعت اسلام دانست و خاطر نشان کرد: تاریخ بشریت از ابتدا تا کنون نشان می دهد که انسانهایی که با الله تعالی رابطه برقرار کرده و اطاعت و فرمانبرداری او را نموده اند، هم دراین دنیا پیروز شده و هم در آخرت کامیاب شده اند و بالعکس کسانی که دنبال خواهشات نفسانی رفته و احکام الهی را نادیده گرفتند درهر دو دنیا مورد قهر و غضب الهی قرار گرفته اند. لذا باید فرصت عمر و زندگی و عافیت را غنیمت شمرده و برای زندگی جاودان آخرت و ملاقات با پروردگار توشه ای را ذخیره کنیم و جواب سوالاتی که چه در قبر و چه در میدان محشر از انسان می شود را در همین دنیا آماده کنیم.
مولانا احمد ادامه داد: در دو آیه ای که ابتدا خدمت شما تلاوت شد الله تعالی همان دو مطلبی را که از انبیا می خواهد، همان مطلب را از مومنین نیز می طلبد. الله تعالی به انبیاء علیهم السلام خطاب می کند که فلسفه زندگی و متعلقات آن این است که انسان برای انجام عمل صالح آماده باشد، از نعمتهای حلال پروردگار استفاده کرده و وجودش را برای عمل صالح مهیا کند: «یا أیها الرسل کلوا من الطیبات واعملوا صالحا» و باز همین خطاب را به مومنین می کند و می فرماید: «یا أیها الذین آمنوا کلوا من طیبات ما رزقناکم» ای مومنین! مواظب باشید که در بدست آوردن ضروریات معیشت خود، راه حلال را انتخاب کنید.
امام جمعه موقت اهل سنت در ادامه افزود: در اینکه الله تعالی خوراک و غذا را ملاک و مبنای عمل صالح قرار می دهد حکمت بزرگی نهفته است، وقتی ما بررسی کنیم می بینیم که ریشه بسیاری از گناهان و سرکشی ها درهمین مساله (تغذیه حرام و نا جایز) نهفته است. گناهان مراتب و درجات متفاوتی دارند برخی از گناهان چنان اند که مرتکب شونده آنها در ردیف درندگان قرار می گیرد، یکی از این گناهان، ظلم و تعدّی است. ظلم بر ضعیفان و حق آنها را پایمال کردن از خصلت انسانها نیست بلکه خصلت حیوانات و درندگان جنگل است که فقط به خاطر اینکه زور و قدرت بیشتری دارد حق ضعیف را پایمال می کنند، لذا اینگونه انسانها نیز به تعبیر قرآن و حدیث انسانهای ددمنش و درنده خو هستند. هر انسانی در هر موقعیت و جایگاهی قرار دارد باید زندگی رسول اکرم صلی الله علیه وسلم را سرمشق و آینه زندگی خودش قرار دهد، آنحضرت صلی الله علیه وسلم دوران ضعف و دوران قدرت را سپری کرده اند و به همین خاطر الله تعالی به مومنین خطاب می کند و می فرماید: «ولکم فی رسول الله أسوة حسنة».
مولانا احمد در ادامه تشریح آیات تلاوت شده به صفت "حرص" اشاره کرد و گفت: یکی از عواملی که باعث گمراهی و دوری انسان از مسیر انسانیت می شود، صفت "حرص" است به عنوان مثال انسانی که (العیاذبالله) مرتکب چشم چرانی و زنا می شود این انسان دچار "حرص" شهوترانی شده است.
وی ادامه داد: ریشه ربا خواری و خوردن حرام و در نتیجه ارتکاب گناهان دیگر این است که انسان دچار حرص شده و فقط به فکر جمع آوری مال از هر طریق ممکن است. "بخل" نیز نتیجه حرص است که شخص حریص حاضر نیست که به همنوع خویش کمک کند. لذا ضرر و خسران گناه و معصیت برای قلب و روان از ضرر سم برای بدن بدتر است.
معاونت اداری دارالعلوم زاهدان در ادامه بحث تاثیر گناهان بر زندگی به مسأله قطع رابطه شخص گناهکار با خداوند اشاره کرد و گفت: قطع رابطه انسان با خدا از طریق ارتکاب گناه به دو صورت است: یکی اینکه توفیق عبادت پروردگار از شخص گناهکار سلب می شود و دوم اینکه دعایش اجابت نمی شود. تجربه دوران آفرینش انسان نیز بیانگر همین است که گناه و معصیت رابطه انسان را با خداوند متعال قطع می کند، به عنوان مثال امروزه شیطان مورد لعنت و نفرین انسانهاست، حضرت آدم علیه السلام که دچار لغزشی شد، باعث بیرون شدن او و حتی فرزندانش از بهشت شد. با وجود اینکه حضرت آدم علیه السلام و دیگر انبیا هرگز از روی عمد مرتکب گناه و معصیت نشده اند و آنچه آنها مرتکب شده اند فقط یک لغزش بوده است اما همین را هم الله تعالی از بندگان مقرب خویش برداشت نمی کند.
مولانا احمد در ادامه به ضایع کردن نماز و سهل انگاری در این امر مهم اشاره کرده و آن را یکی از بزرگترین گناهان دانست و همگان را به توجه و اهتمام نسبت به آن تاکید نمود.
مولانا احمد در بخش دوم سخنانشان به سفر اخیری که حضرت شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید به همراه تعدادی از علما و برخی از معتمدین و تحصیل کردگان به تهران داشتند اشاره کرد و موضوع این سفر را پیگیری مسایل و مشکلات اخیر از طریق ملاقات و گفتگو با مسئولین امر عنوان کرد و ملاقات برخی از شخصیتها را از جمله آثار این سفر برشمرد.
اما ایشان در ادامه نسبت به گزارشهای دروغین برخی افراد مغرض اشاره کرد و گفت: بعضی از انسانها چقدر قلبشان مریض است و اینگونه انسانها فردای قیامت جواب رب العالمین را چه خواهند داد که نسبت به هموطنان و همشهریان خودشان دروغهای شاخدار به گوش مسئولین و برخی ازعلما رسانده اند. در ملاقاتی که با آیت الله مکارم شیرازی صورت گرفت معلوم شد که بخشی از مطالبی که ایشان بیان داشتند نشأت گرفته از گزارشهای دروغ و بی اساس برخی انسانهای خدانشناس و از خدا بی خبربوده است که در مقابل مطالبی که ایشان بیان کردند حضرت مولانا عبدالحمید بیان کردند که «ما حاضریم که دست بر روی قرآن بگذاریم که این مطالبی که به شما گزارش شده است دروغ است».
مولانا احمد در پایان اظهار داشت: این پیگیریها ان شاء الله ادامه دارد و ما امیدواریم که این ذهنیتهای غلط زدوده شود و همه مردم ایران بالاخص اهل سنت و اهل تشیع همانطور که در اعصار گذشته در کنار یکدیگر با برادری و محبت و حفظ احترام متقابل و رعایت حقوق مذهبی، دینی، اعتقادی و اجتماعی یکدیگر زندگی کرده اند این فضا درهمه جا حاکم شود. اما نکته ای که بیشتراز همه حائز اهمیت است: توکل و اعتماد بر الله تعالی و روی آوردن به دعا و تضرع است و سیرت نبی اکرم صلی الله علیه وسلم نیز همین است که آنحضرت صلی الله علیه وسلم هرگاه دچار مشکلی می شدند متوسل به نماز و روزه و صدقات و دعا می شدند. الله تعالی هم به متوسل شدن به اعمال صالح تاکید فرموده اند.

تکذیب پیامک بازداشت حضرت شیخ الاسلام



بدنبال پخش پیامکی مبنی بر بازداشت حضرت شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید حفظه الله، دفتر ایشان بیانیه ای صادر کرد که متن آن بشرح ذیل می باشد:
بسمه تعالی
اخیرا از سوی افراد مغرض و مریض الحال پیامکی مبنی بر بازداشت حضرت شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید پخش شده است که این دفتر اعلام می دارد جناب مولانا عبدالحمید به منظور دیدار با مسئولین محترم نظام همراه جمعی دیگر از علما سفر کرده و مشغول دیدار و ملاقات با مسئولین هستند و خبر بازداشت ایشان بشدت تکذیب می گردد.

دفتر امام جمعه اهل سنت زاهدان

مولانا عبدالغنی بدری معاونت آموزشی دارالعلوم زاهدان بازداشت شد


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سنی آنلاین، مولانا عبدالغنی بدری معاونت آموزشی دارالعلوم زاهدان بعد از احضار به دادگاه ویژه روحانیت بازداشت شد.مولانا عبدالغنی که برای دومین بار طی چند روز اخیر به این دادگاه احضار شده اند، در پی احضاریه ای که در روز پنج شنبه 21/8/88 از سوی دادگاه ویژه روحانیت برای ایشان صادر شده بود به مشهد رفته و بعد از بازجویی مختصری حکم بازداشت ایشان صادر و روانه زندان ویژه روحانیت شدند.لازم به ذکر است که طی احضار گسترده علمای اهل سنت توسط دادگاه ویژه روحانیت، برخی دیگر از علما و مدیران مدارس اهل سنت نیز در بازداشت به سر می برند که مولانا عثمان مدیر مدرسه مدینة العلوم خاش و امام جمعه اهل سنت این شهر نیز از جمله بازداشت شدگان هستند.امید است این علما هر چه سریعتر آزاد شوند.

سخنی با دست اندرکاران و گردانندگان سایت "شیعه نیوز"


اساساً همه می گوییم و معتقدیم که شیعه و سنی و دیگر فرق اسلامی همه پیرو اسلام عزیز هستیم و باید در بیان مطالب و موضع گیریها منافع مشترک و مهم و اصلی اسلام را در نظر بگیریم و این یک اصل برای همه انسانهای عاقل و دلسوز به اسلام و امت اسلامی است و اگر چه هر یک از پیروان مذاهب در پیروی از مسایل فروعی تابع مسایل مذهبی خویش اند - و باید هم این طور باشد- لیکن از مواردی که باعث رنجیده گی خاطر دیگران می شود باید به شدت اجتناب کرده و تلاش نمود تا فضای وحدت و تقریب گسترش پیدا کند.
اخیراً علمای اهل سنت به منظور رفع سوء تفاهمات و ایجاد فضای گفتگو و تعامل، دیداری صمیمانه با علما و مراجع شیعه در قم داشتند که یکی از این جلسات با حضرت آیت الله مکارم شیرازی بوده است، اما متاسفانه روش سایت "شیعه نیوز" در انعکاس این جلسه بر خلاف اهداف جلسه بوده است، زیرا:
1ـ هیچ بخشی از سخنان مولانا عبدالحمید امام جمعه محترم اهل سنت زاهدان در این جلسه را ذکر نکرده، در انتخاب عنوان خبر مذکور و نیز کلام حضرت آیت الله مکارم شیرازی قطع و برید نموده و تحریف صورت گرفته است، و آنچه در عنوان خبر آمده مربوط به حوزه های علمیه اهل سنت ایران نبوده است زیرا در حوزه های علمیه اهل سنت ایران قطعاً چنین کتب و تعلیماتی وجود ندارد، بلکه با توجه به نظارت نمایندگی نهاد مقام معظم رهبری و تعامل علمای اهل سنت با مسئولین در طول 30 سال گذشته تمام تلاشها در مسیر وحدت و همدلی بوده است و این مطلب در ادامه سخنان حضرت آیت الله مکارم شیرازی که می فرمایند: "خود شما اهل سنت بر این نوع تعلیمات اعتراض دارید" وجود دارد.
2ـ بارها علمای اهل سنت ایران علی الخصوص حضرت مولانا عبدالحمید فتوا اعلام کردند که مال و جان و آبروی برادران شیعه، مانند پیروان اهل سنت محترم و تعرض به آن حرام است.
3ـ در بخشی از گزارش این سایت آمده است که مولانا عبدالحمید بر نظارت دولت بر مدارس دینی اهل سنت اعتراض داشته است که این سخن نیز کذب محض است زیرا ایشان و سایر علما نظارت را حق دولت می دانند و بارها این مطلب را در جلسات و مناسبتهای متعدد اعلام نموده اند، و آنچه مورد اعتراض بوده دخالت در امور اهل سنت است.
4ـ دیانت و صداقت که لازمه موفقیت در زمینه خبررسانی است باید رعایت شود، مثلا در مورد سفر زیارتی حضرت مولانا عبدالحمید در ماه مبارک رمضان، این سایت بصورت مکرر تلاش نمود که این سفر را هدفدار جلوه دهد. روزی به دروغ دیدار خصوصی پادشاه عربستان را مطرح می کند و روزی دیگر از تعیین سهمیه حج از سوی پادشاه عربستان برای جناب مولانا عبدالحمید سخن به میان می آورد که این مطلب نیز یک کذب محض است و باید توجه داشت که قرآن عظیم الشان می فرماید: «ما یلفظ من قول إلا لدیه رقیب عتید» همه سخنان در بارگاه الهی ثبت و ضبط می شوند و گویندگان باید پاسخگو باشند، و نیز قرآن هشدار می دهد و می فرماید: «ألا لعنة الله علی الکاذبین».
لازم بود سایت "شیعه نیوز" به جای طرح مسایل تفرقه انگیز، مسایلی که در جهت شفاف سازی و وحدت و همدلی نقش دارند را انعکاس می داد.
لذا توصیه خیرخواهانه به سایت شیعه نیوز آن است که به جای جوسازی و دروغ پردازی، به سمت تقریب و وحدت حرکت کند که این بهترین خدمت است। افراط و تندروی در هر مذهب - اعم از شیعه و سنی- زیان آور می باشد و علاوه بر آنکه برای خود آن مذهب زیان آور است به اصل اسلام ضربه سنگینی وارد می کند و تاریخ گواه زنده این مطلب است.


دفتر امام جمعه اهل سنت زاهدان

۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

جوابیه دفتر امام جمعه اهل سنت زاهدان به یاوه سرایی برخی سایتهای افراطی


اخیرا بعضی از سایت های تندرو و افراطی از سخنرانی امام جمعه اهل سنت زاهدان در هفته گذشته ناراضی شده و تهمت های بی اساس و واهی را به ایشان نسبت داده اند غافل از اینکه الله سبحانه و تعالی همه چیز را می بیند و می داند، و کسانی که به بندگان خدا که بری الذمه اند نسبت نامناسب و نا روا می دهند به غضب الهی و قهر خداوند گرفتار می شوند.
سخنان هفته گذشته را ایشان در حالی ایراد کردند که از یک طرف دادگاه ویژه روحانیت، علمای طراز اول استان را در حد گسترده بر خلاف عرف احضار نموده و بعضی از آنان را بخاطر طلاب غیر ایرانی (تاجیک و افغان) باز داشت کردند، و از طرف دیگر اعلامیه دولتی کردن مدارس اهل سنت که به عنوان ساماندهی مدارس اهل سنت معروف است به همه حوزه ها ارسال کرده اند که در این اعلامیه تهدید شده است که چنانچه ساماندهی را نپذیرند با برخورد قانونی روبرو خواهند شد. متأسفانه در چنین شرایطی وقتی اهل سنت به مسئولان فریاد خود را رساندند به آنان فریاد رسی نشد، در نتیجه علمای اهل سنت خود را در یک بن بست دیده اند.
جامعه اهل سنت اعم از علما، نخبگان و اقشار مختلف مخالف سرسخت دولتی کردن حوزه های علمیه اهل سنت می باشند و معتقداند که بخش امور مذهبی که حوزه های علمیه در آن بخش قرار دارند نباید دولتی باشند و نباید هیچ نوع دخالتی در مسائل مذهبی صورت گیرد، اما در رابطه با طلاب غیر ایرانی همچنان که هزاران نفر از طلاب خارجی اعم از شیعه و سنی در جامعة المصطفی قم و حوزه علمیه گرگان مشغول به تحصیل هستند - ونمایندگیهای جمهوری اسلامی در تمام کشورها به آنان ویزای تحصیلی می دهند - در مدارس اهل سنت که مشترکات بیشتری با طلاب اهل سنت خارج از کشور دارند نیز ویزای تحصیلی داده شود. پنج سال تمام است که تلاشهای حوزه های اهل سنت در این باره مورد قبول قرار نگرفته و اکنون که تحصیلات این طلاب نا تمام مانده مسئولین می خواهند بالاجبار آنها را از کشور اخراج نمایند. لذا جمعی ازعلما ونخبگان عازم قم هستند تا در دیدار با مراجع و بزرگان قم مشکلات را با آنان در میان بگذارند.
سخنان جناب مولانا عبدالحمید در چنان شرایط بحرانی بصورت دفاعی بیان شده است نه بصورت تهاجم. ایشان از مدافعان سر سخت وحدت شیعه و سنی بوده و از حامیان نظام می باشند. ایشان معتقد اند که اهل سنت ایران ایرانی اند و باید همه حقوقشان مراعات شود و مورد تبعیض قرار نگیرند و آزادیهای قانونی آنها مراعات شود ونباید مدارس دینی و مساجدشان مورد مداخله حاکمیت قرار گیرد تا تفرقه و دو دستگی بوجود نیاید و دشمنان اسلام و ایران شاد نشوند.

صحابه هرگز دین را فدای مصلحت نکردند


مولانا عبدالحمید خطبه های این هفته نماز جمعه مسجد مکی زاهدان را با آیه «قل هذه سبیلی أدعو إلی الله علی بصیرة أنا و من اتبعنی» آغاز کرد و فرمود: الله رب العزة دین را به عنوان محبوبترین چیز دردنیا و نیز هدف نهایی خلقت و آفرینش انسان قرار داده است و انسان را به وسیله همین دین مورد آزمایش و امتحان قرار می دهد.
ایشان ادامه داد: همه ادیان در زمان و عصر خودشان مورد پسند و رضای خداوند متعال بوده اند اما الله تعالی دین اسلام را به عنوان دین مرضی و دین خاتم برای بشریت تا قیامت قرار داده است، لذا تنها راه کسب رضایت الهی اعتقاد، ایمان و عمل بر این دین است و بس. خداوند متعال این را حرام قرار داده است که از طریقی غیر از طریق این دین (اسلام) کسی را مورد عفو و بخشش قرار دهد و رسیدن به سعادت و به جنة الفردوس نیز غیر از این دین امکان پذیر نیست.
خطیب جمعه مسجد مکی زاهدان در ادامه با استناد به آیه کریمه «ومن یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین» فرمود: اگر امروز کسی بر دین مسیحیت عمل کرده و درکوهها و غارها به ذکر و تسبیح و عبادت مشغول شود، خداوند این اذکار و اعمال او را نمی پذیرد، زیرا او باید اعمالش را از طریق اسلام و روش سیدالمرسلین انجام دهد تا به الله تعالی برسد و رضایت او را حاصل نماید. روزی چند نفر از اصحاب در حضور آنحضرت صلی الله علیه وسلم تورات را تلاوت می کردند، آنحضرت صلی الله علیه وسلم با مشاهده آنان فرمود: «والله لوکان موسی حیِاً لما وسعه إلا اتباعی»؛ امروز اگر حضرت موسی هم زنده شوند، تنها راه نجاتش در این است که اتباع من (دین اسلام) را بکند. لذا اکنون دوران یهودیت و نصرانیت تمام شده و دوران اسلام است و پیامبر اسلام به عنوان داعی و رهبر برای همه جهانیان است و اگر بشریت خواهان سعادت و نجات است این خواسته تنها دراتباع قدمهای سیدالمرسلین حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم متحقق می شود.
مولانا عبدالحمید ادامه داد: خداوند متعال برای تمام جهانیان یک مرشد و مربی معرفی نموده است، آنهم چنان مربی و مرشدی که لحظه لحظه زندگی اش نورانی و درخشان است و صاحب چنان شریعتی است که در این شریعت، نورانیت، آسانی و وسعت نظر موجود است.
ایشان در ادامه افزود: وقتی صحابه آنحضرت صلی الله علیه وسلم مشرف به دین اسلام شده و محبت وعشق به این دین در اعماق قلوبشان اثر کرده بود آنان به این دین افتخار می کردند و حقانیت و صداقت آنحضرت صلی الله علیه وسلم در ریشه دلهایشان جای گرفته بود لذا آنها با تمام وجود از آنحضرت صلی الله علیه وسلم اتباع کرده و این اتباع را در هر حالتی (خوشی و ناخوشی) مایه افتخاری برای خودشان می دانستند و به آن افتخار می کردند، هنگامی که درمقابل سلاطین و امپراطوریهای بزرگ آن زمان نیز قرار می گرفتند باز هم به سنتهای آنحضرت صلی الله علیه وسلم افتخار کرده و هرگز به خاطر هیچ گونه مصلحتی حاضر به ترک سنتهای آنحضرت صلی الله علیه وسلم نمی شدند. آنها مصحلتها را برای دین قربان کردند اما دین را قربانی مصلحتها نکردند. آنها دین را فدای مصلحتهای زندگی فردی خود نکردند بلکه زندگی خود را به خاطر مصالح دین و شریعت فدا نمودند. صحابه هرگز تحت تاثیر شرایط و جوّ حاکم قرار نگرفتند.
امام جمعه اهل سنت زاهدان در ادامه خطاب به مسلمانان جهان فرمود: امروز اگر مسلمانان فلسطین، عراق، افغانستان و مسلمانان جهان می خواهند به پیروزی دست یابند باید بدانند که تنها راه پیروزی در رجوع و توبه به سوی خداوند متعال و اتباع سیدالمرسلین و عمل به احکام الهی است. مسلمانان در هر موقعیت و شرایطی که قرار دارند باید به دین اسلام و سنتهای آنحضرت صلی الله علیه وسلم افتخار نموده و بر آنها عامل باشند. وقتی مسلمانان در سختی و راحتی بر احکام دین عمل کنند خداوند مشکلات آنان را حل می کند. هر کس در مقابل آزمایشات الهی صبر کند پیروزی از آن اوست. ادعای بندگی کردن و به جنت رفتن بدون آزمایش نیست و تنها راه رهایی و نجات از تنگناها و مشکلات تقواست. «ومن یتق الله یجعل له مخرجا».
مولانا عبدالحمید در ادامه به مجاهدتهای صحابه و نصرتهایی که از جانب آنها برای دین الهی صورت گرفته بود اشاره کرده و خاطر نشان کرد: صحابه این احساس را داشتند که خداوند آنها را فقط به خاطر نصرت دینش خلق کرده است لذا برای نصرت و اجرای احکام الهی از هیچ کوششی فرو گذار نکردند و به همین خاطر امروز همه مسلمانان مدیون زحمات و مجاهدتهای صحابه کرام و اهل بیت آنحضرت صلی الله علیه وسلم هستند.
مدیریت محترم شورای هماهنگی مدارس اهل سنت استان در بخش دوم سخنانش به موضوع تامین مایحتاج طلاب مدارس دینی اشاره کرد و فرمود: بعضی ها نسبت به تامین مخارج طلاب مدارس بدگمانند که این مدارس از کجا این همه هزینه و درآمد را می آورند و به طلاب خود می دهند؟! اینگونه انسانها اولاً باید در ایمانشان تجدید نظر کنند و ثانیاً بدانند که آن کسی که روزی می دهد، الله رب العزت است. الله تعالی همه مردم را نان و روزی می دهد. آیا آن کسی که در مدارس مشغول خواندن قال الله و قال الرسول است را روزی نمی دهد؟! لذا این خدا است که همه را روزی می دهد، اگر قرار باشد حکومتهای دنیا مردم را نان و روزی بدهند، باید ملتها همه از گرسنگی بمیرند ولی این الله است که ملت و مردم و دولتمردان را روزی عنایت می فرماید.

گزارشی از مراسم افتتاحیه "النادی العربی" در دارالعلوم زاهدان


همه ساله جمعی از طلاب به سرپرستی و نظارت اساتید بزرگوار حوزه با فعالیت و برنامه ریزی در قالب جلساتی هفتگی و اجرای سخنرانی و برنامه های متنوع به زبان عربی سعی بر آن دارند با بوجود آوردن فضای لازم، طلاب را در یادگیری و تقویت زبان عربی یاری دهند.
امسال نیز همچون سالهای گذشته این حرکت با برگزاری افتتاحیه ای با حضور اساتید برجسته حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان رسماً فعالیت خود را از سر گرفت.
جلسه افتتاحیه النادی العربی با تلاوت آیاتی از کلام مجید توسط یکی از طلاب حوزه آغاز شد.
اولین سخنران این جلسه یکی از طلاب دوره حدیث بود که به نمایندگی از سایر طلاب سخنانی ایراد نمود. ایشان در پرتو آیات زیبای کلام الهی و احادیث نبوی به بیان اهمیت وقت پرداخت. وی در ادامه اقوالی از بزرگان علم و دانش و عملکرد آنها را در حفظ و استفاده از وقت نقل نمود و درآخر از همه طلاب خواست تا با تأسی از این بزرگواران سعی در حفاظت از وقت گرانبهای خویش نموده و بیشترین استفاده را از دوران تحصیل خویش ببرند.
در ادامه این نشست و بعد از اجرای زیبای سرودی توسط "فئة أنشودة النادی العربی" مفتی عبدالقادر عارفی استاد حوزه و نائب رئیس دارالافتاء دارالعلوم زاهدان به ایراد سخن پرداخت.
ایشان با اشاره به اهمیت خواندن و نوشتن در زندگی یک عالم و طلبه علم فرمود: هر یک از طلاب و علما با دو بال خواندن و نوشتن می توانند در آسمان علم و معرفت به پرواز درآیند. امروزه مشکل جوامع اسلامی کمبود فارغ التحصیلان در مدارس و دانشگاههای اسلامی نیست بلکه مشکل اساسی ما کمبود متخصصان در زمینه های علمی و نویسندگی است.
ایشان در ادامه خطاب به طلاب فرمود: امروزه شما اساتید بزرگواری را در کنار خود می بینید و با وجود آنها شما در مشکلات خویش به آنها مراجعه می کنید، اما بعد از فراغت هر کدام از شما به عنوان مرجع مردم قرار گرفته و باید پاسخگوی خواسته های آنها باشید، در آن وقت دیگر شما وقت نخواهید داشت که کاستی های خود را جبران کنید، پس سعی کنید در همین دوران تحصیل کمبودهای خویش را جبران نمایید.
بعد از سخنان ایشان دونفر از طلاب معهد عربی به اجرای مناظره ای بسیار جذاب و شنیدنی- یکی در نقش زمین و دیگری در نقش آسمان- پرداختند.
آخرین سخنران جلسه مفتی محمد قاسم قاسمی- حفظه الله- (بانی و مؤسس" النادی العربی" در حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان) بود. ایشان ابتدا به فضیلت نعمت علم پرداخته و فرمود: شکر و سپاس خداوند متعال را به جای آوریم که ما را بوسیله علم بر بسیاری از مردم فضیلت بخشید.
ایشان با اشاره به اسباب سقوط فرمود: دو چیز است که باعث سقوط انسان می شود:1- عدم شکر 2- سوء ادب
مولانا قاسمی در ادامه فرمود: خداوند متعال و رسول الله صلی الله علیه وسلم از شما انتظار دارند، اساتید هم به شما و استعدادهای شما چشم دوخته اند، جامعه به شما چشم دوخته است، هر یک از شما مورد انتظار هستید، از شما انتظار می رود که با هدایت و نور به نجات جامعه بروید و مردم را از ظلمات به سوی نور هدایت کنید.
ایشان همچنین خطاب به طلاب گفت: تلاش کنید که آرزوهای رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وسلم، صحابه، تابعین، محدثین، علما و اساتیدتان در مورد شما متحقق شود. قلبهای شما ظروف علم و معرفت هستند، سعی کنید ظرف علم و نور را پاک نمائید.
ریاست محترم دارالافتای درالعلوم زاهدان سخنانش را با قطعه شعری از عطاء الله اسکندری رحمه الله به پایان رسانید؛
من لم تکن له بدایة محرقة لم تکن له نهایة مشرقة
او که ابتدای سوزان نداشته باشد آینده تابناکی نخواهد داشت.

آشنایی با قرآن از زبان قرآن


آنچه قرآن درباره خود گفته است در پرتو آن می توان به ویژگیها و ابعاد گوناگون آن پی برد و به گوشه هایی از عظمت و اعجاز آن مطلع شد که عموماً مخفی به نظر می رسد.
آری! وقتی آیات متعددی از قرآن را که در معرفی خود قرآن است، بررسی کنیم می بینیم که دروازه جدیدی از معرفت به روی ما می گشاید. در این خصوص آیاتی از قرآن مجید با توضیحات لازم ذکر می گردد:

1- قرآن مجید علمی قطعی و غیرمشتبه است
بزرگترین خصوصیت معجزانه و فوق البشری قرآن مجید، یقینی و قطعی بودن آن است. «ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ» [بقره:2] (این کتاب هیچ تردیدی در آن راه ندارد).
«وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لاَ رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ» [یونس:37](تفصیل احکام را در بر دارد هیچ شکی در آن نیست از جانب پروردگار جهانیان است).
«وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌلا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ» [فصلت:41-42] (کتابی گران سنگ است، باطل و بیهودگی نه در جلوی آن می آید و نه در پشت سر آن؛ از جانب پروردگار با حکمت و ستوده نازل شده است).
در این ویژگی هیچ سخنی از سخنان انسانی و هیچ کتابی از نوشته بشری شریک نیست و نمی تواند شریک شود. زیرا منبع و سرچشمه قرآن «علم الهی» و وسیله نزول آن «وحی الهی» است. این سرچشمه از هر گونه عیب و نقص، شک و اشتباه، ظن و تخمین، تعارض و اختلاف پاک و مبرا است هرچه در آن است همه اش قطعی و یقینی، شاهد و مرئی، یکسان و نهائی است؛ علم الهی تدریجی و رشدپذیر نیست، همانا علم او مانند دیگر صفاتش، ابدی و جاودانی است.
«هُوَ الأَوَّلُ وَالآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» [حدید:3] (اوست قبل از همه و اوست آخر از همه و اوست پنهان و او به هر چیز داناست).

علم او احاطه کننده همه چیز است
«إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا» [طه:98] (همانا معبود شما الله است کسی که جز او دیگر معبودی نیست، همه چیز را با علم خود در بر گرفته است).
«وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا» [جن:28] (خداوند متعال همه احوال آنان را احاطه کرده است و شمار هر چیز را کاملاً می داند).
اشتباه و فراموشی را بر او راهی نیست:«قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لّا يَضِلُّ رَبِّي وَلا يَنسَى»[طه:52] (حضرت موسی گفت علم آنها(مردمان قبلی) نزد پرودگارم است؛ پروردگارم اشتباه نمی کند و فراموش نمی نماید. اوست که حتی امور غیرمحسوس و اشیای غیرمادی را نیز کاملا می داند و ذره ای از کائنات از علم او خارج نیست).
«عَالِمِ الْغَيْبِ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ وَلا أَصْغَرُ مِن ذَلِكَ وَلا أَكْبَرُ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ» [سبا:3] (اوست داننده غیب، ذره ای از علم او پوشیده نیست نه در آسمانها و نه در زمین، نه کوچک و نه بزرگ مگر همه در کتاب مبین است).
کتاب الهی از علم الهی گرفته شده است به همین دلیل دارای ویژگیهای علم الهی و مظهر آن نیز هست: «فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أُنزِلِ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَن لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ» [هود:14] (پس اگر به ندای شما پاسخ مثبت ندهند آنگاه بدان که قرآن مجید به علم او نازل شده است و جز الله معبودی دیگر نیست، پس آیا شما تسلیم می شوید).
«وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»[اعراف:52] (و ما برایشان کتابی را نازل کردیم که در آن تمام مطالب را به وسیله علم توضیح داده ایم و آن کتاب برای صاحبان ایمان هدایت و رحمت می باشد).
کتاب الهی به این دلیل از هر گونه تعارض واختلاف به دور است، زیرا تعارض و اختلاف نتیجه جهل و عدم آگاهی، یا نتیجه کمی و زیادی علم باطن و قیاس یا نسیان و غفلت و کذب و افترا می باشد و مسلماً علم الهی از تمام نقصها پاک است، پس کلام وی نیز از هر گونه تعارض و اختلاف مصون می باشد.
«أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا» [نساء:82] (آیا در قرآن نمی اندیشند؟ اگر قرآن از طرف هر کسی غیر از خدا بود اختلاف زیادی را در آن می دیدید).
گاهی این صورت پیش می آید که منبع اصلی یک علم و معلومات خیلی روشن و محفوظ است اما رسانه ای که آن را به مردم ابلاغ می نماید موثق و مورد اعتماد نیست، گوئی علم هنگامی که از مبدأ به سوی مقصد در حال حرکت بود در وسط راه آسیب دید و محفوظ نماند، اما مسئله قرآن چنین نیست، بلکه طوری که خود قرآن تصریح می کند وسیله علم آنحضرت صلی الله علیه وسلم وحی می باشد، و آن هم بی کم و کاست محفوظ و مصون بوده و در آن امکان هیچ گونه دخالتی نبوده است.
«وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ ». عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُّبِينٍ» [شعراء:192-195] (و این قرآن فرو فرستادۀ پروردگار جهانیان است، فرشتۀ امانتدار یعنی جبرئیل علیه السلام آن را بر دل تو به زبان عربی روشن آورده تا تو از بیم دهندگان گردی.
«وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَى» [النجم:3-4] (آنچه او می گوید ساخته و پرداخته خواهش نفس او نیست بلکه گفته هایش وحی است که به او فرستاده می شود).
«قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ» [النحل:102] (تو بگو: روح القدس آن را از جانب پروردگارت به حق آورده است تا دل مؤمنان را ثبات بخشد و برای بندگان فرمانبردار هدایت و بشارت گردد).
«إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ذِي قُوَّةٍ عِندَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ»[ التکویر:21-19] ( این قرآن، کتاب خدا، آورده فرشته ای گرانقدر، توانمند، ارزشمند نزد مالک عرش، دستوراتش قابل اجرا و امانتدار می باشد).

2- علوم انسانی و موقعیت آن
اکنون اگر در مقابل علم الهی به علوم انسانی نظر بیندازید می بینید که منبع و سرچشمه آن بدون عیب نیست، زیرا اساس و بنای آن اغلب بر ظن و قیاس است، ابزار آن با وجود محدودیت دارای قوت نیستند.
توضیح اینکه بهترین واسطه های علم انسانی حواس خمسه می باشند زیرا علومی که انسان از طریق حواس پنجگانه بدست می آورد بدیهی بشمار می آیند.
اساس علوم عقلی نیز بر محسوسات استوار است بدین طریق که انسان به کمک اطلاعات حاصل شده از حواس خمسه به نتایج عقلی دست می یابد اما مشکل آنجا پیش می آید که خود حواس خمسه گاهی دچار مشکل می گردند.
بعد از حواس خمسه نوبت عقل است، مشکل عقل اینجاست که تفاوت در درجات آن بی نهایت است. مشکل دیگری که در علوم انسانی وجود دارد این است ،که انسان نمی تواند در یک وقت معلومات و محسوسات خود را احاطه نماید.
گذشته از آن، در جهان مادیات مسائل بیشماری وجود دارند که هنوز حل نشده اند، و اختلاف آرا که حد و مرزی ندارد، تدریج پیشرفت لازمه علم انسانی می باشد و حد و مرز ترقی مشخص نیست. در صورتی که مرز علم مشخص باشد، دلیل نقص آن به شمار می رود و اگر حد و مرز آن معین نباشد دلیل عدم کمال آن است و در هر صورت از نقص و شبهه خالی نیست. این که وضع جهان مادیات است که بهر حال انسان مقداری از وسایل علم مربوط به آن را در اختیار دارد. اما جهان ما بعد الطبیعه (متافیزیک) که وراء جهان مادیات است و به مراتب از آن گسترده تر است کلاً از محدوده علم انسانی خارج است، انسان درباره حقیقت خود، علم قطعی ندارد و نسبت به ابتدا و انتهای خود بی خبر می باشد. آغاز این جهان و پایان آن برای او رازی سر بسته است اما عقل از تعقل حقیقت خود، ناتوان است.
بازهم اینجاست که یک انسان نمی تواند به وسیله ظن محض یا قیاس و فطرت خود بدون کمک پرودگار درباره اموری که موجب خوشی یا ناخوشی حق می گردند مفصلا آگاهی بیابد ناتوانی انسانها بقدری است که نمی توانند به کمک قیاس و فراست از درون یکدیگر کاملاً آگاهی بیابند.
انسانها در قانون گذاری و تشکیل نظام های سیاسی و اخلاقی اشتباهات بی شماری را مرتکب می گردند و به دلیل متفاوت بودن منابع، قوانین ساخته شده شان با یکدیگر ضد ونقیض می شوند.
ملت ها بر اساس این قوانین با یکدیگر به نبرد خواهند پرداخت، خواسته ها و مصلحت های متعددی با هم در تعارض به سر خواهند برد و به دلیل اینکه علم بشری کامل و قطعی نیست قوانین بشری قهراً از مراحل متعدد تجربه و آزمایش خواهد گذشت و سلسله اخذ و رد و مقایسه و ترجیح پیوسته ادامه خواهد داشت، نهضت های بیشماری بر پا شده و بشریت هر گز به آرامش نخواهد رسید.
آری! سرچشمه این نابسامانیها علم انسانی است که دارای نقص بوده و مبنی بر ظن است ولی مع الوصف انسان به آن اعتماد دارد و این خود نوعی ظلم و طغیان است. خداوند متعال در همین خصوص می فرماید:
«وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً» [بنی اسرائیل:85] (و علمی که به شما داده شده است بسیار اندک است).
«وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ» [یونس:36] (و بیشتر مردمان از وهم و گمان پیروی می کنند، گمان در شناخت حق هیچ کارآیی ندارد. بدرستی الله به آنچه که آنها انجام می دهد بسیار داناست).
«وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» [النجم:28] (آنان دنباله روی وهم و گمان هستند، وهم در رسیدن به حق هیچ فایده ای ندارد).

3- قرآن محکم و مفصل است
قرآن مجید درباره اصول و کلیات دین و آنچه برای نجات اخروی و فلاح دنیوی انسان لازم است کاملاً واضح و مشخص و قطعی و مفصل می باشد.
چنانکه می فرماید: «أفغیرالله أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلاً» [انعام:115] (آیا داوری غیر از خدا بجویم حال آنکه هموست که کتاب به تفصیل توضیح دهنده را به سوی شما فرود آورده است).
«وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» [اعراف:52] (و به تحقیق ما برای ایشان کتابی آوردیم که با علم و دانش آن را واضح بیان کردیم. آن کتاب برای مومنان موجب هدایت و رحمت می باشد).
«الر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ» [هود:2] (الف لام را. این کتابی است که آیاتش مستحکم هستند و از سوی خدای با حکمت و باخبر به تفصیل بیان شده است).
«وَمَا كَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَن يُفْتَرَى مِن دُونِ اللَّهِ وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لاَ رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ» [یونس:37] (و این قرآن این طور نیست که کسی غیر از خدا آن را به دلخواه خود درآورده باشد بلکه تاییدی است بر تمام وحی هایی که پیش از آن نازل شده اند و تفسیر کتاب است هیچ تردیدی در آن راه ندارد نازل شده از جانب پروردگار جهانیان است).
اما باید دانست از دیدگاه اسلام، دین داری مفهوم تنگ و منحصری نیست چنانکه در مذاهب دیگر از آن برداشت می شود. درجهان بینی اسلامی انسان عبد و بنده خدا می باشد و درهیچ گوشه ای از زندگی اش از بندگی و اطاعت خدا آزاد نیست، هر کار وی حتی حکومت و سلطنتش- که درظاهر با غلامی مغایرت دارد- مظهر عبدیت او بشمار می رود. طبق این جهان بینی جدایی میان دین و سیاست معنایی ندارد و همانا از طرف خداوند متعال که مولا و صاحب این عبد و بنده است به وی دستورالعمل و آئین کاملی به شکل قرآن عنایت شده است. که می تواند در پرتو آن زندگی موفقیت آمیزی داشته باشد، براستی که این آئین زندگی به هیچ تبصره سیاسی نیازی ندارد.

4- قرآن، فرقان و ممیز است
فرقان بودن یکی از صفات ممتاز قرآن است که قائم مقام نامش شده است.
«تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا» [فرقان:1] (مبارک است آن ذاتی که کتاب حل و فصل کننده را بر بنده خویش فرود آورده است تا او بیم دهنده ای برای جهانیان باشد).
به راستی که قرآن مجید تا قیامت میان هدایت و گمراهی، ایمان و کفر، اسلام و جاهلیت، خوشنودی خداوند و عدم آن، یقین و گمان و حلال و حرام چنان فرق گذاشته است که در هیچ یک از کتب آسمانی نظیر آن دیده نمی شود. به طور مثال فرق توحید و شرک را چنان به وضوح بیان کرده است که امکان هیچگونه احتمال و اشتباهی در آن باقی نگذاشته است و همانا بر اعجاز آن دلالت می نماید.
«قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» [بقره:256] (راه هدایت از گمراهی مشخص شده است).
«لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ» [انفال:37] (و این بدان جهت است که خداوند می خواهد ناپاک را از پاک جدا سازد.
«لِّيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ » [انفال:42] (نیز به این خاطر که کسی پس از اتمام حجت هلاک شدنی است هلاک شود و کسی که پس از اتمام حجت زنده ماندنی است زنده بماند).

5- قرآن مجید تصدیق کننده کتاب های پیشین و نگهبان آنها است.
در این خصوص سه نکته باید مد نظر قرار بگیرد:
1- اصول و کلیات دین در تمام کتب آسمانی و تعالیم انبیا مشترک و متفق علیه می باشند و این مطلب در قرآن تایید شده است.
2- کتاب های آسمانی قبل از قرآن مجید برای مدت محدودی آمده بود و تا آن مدت محفوظ بودند و هیچکدام از آنها دائمی نبود.
3- قرآن آخرین کتاب است و برای ابد می باشد و در بر گیرنده تمام اصول دین است و تا قیامت محفوظ خواهد بود.
« إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ » [حجر:9] (به درستی که ما قرآن را نازل کردیم و ما از آن حفاظت و نگهداری خواهیم کرد).
آری! قرآن مجید تصدیق کننده کتابهای پیشین ومحک تعلیمات اصلی آنها است. ازاین جهت هر مطلبی از کتاب های گذشته مطابق و موافق قرآن باشد صحیح و محفوظ است و هر چه مخالف و معارض باشد محرّف و غیرمصون محسوب می گردد.
آیات متعددی در قران مجید بر این امر دلالت دارند که قرآن مجید مصدّق (تصدیق کننده) کتاب های گذشته است. در آیه زیر دو صفت قرآن (مصدق و مهیمن) ذکر شده است.
« وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ » [مائده:48] (و ما کتاب را به حق به سوی تو فرو فرستادیم در حالی که کتاب های پیش از خود را تصدیق می کند و بر آنها نگهبان است).

6- قرآن مجید دلها را به سلامتی راهنمائی می کند و از تاریکیها به نور فرا می خواند.
« قَدْ جَاءَكُم مِّنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَيُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ » [مائده:16] (نور و کتاب روشن از جانب خدا به سوی شما آمده است الله به وسیله آن، کسی را که به دنبال رضای اوست به راههای نجات و سلامتی راهنمایی می کند و به اراده خود آنان را از تاریکیها به سوی نور می آورد و راه راست را به آنان می نماید).
« الر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ» [ابراهیم:1-2] (این کتابی است که ما آن را به سوی تو فرستادیم تا بدان وسیله مردم را به حکم پروردگارشان از تاریکی ها درآوری و به سوی نور و راه خدای غالب و ستوده ای که هر آنچه در آسمان و زمین وجود دارد از آن اوست، بکشانی).
« هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ » [حدید:9] (اوست که آیات واضح را بر بنده اش فرو می فرستد تا شما را از تاریکی ها درآورده و به سوی نور بیاورد به راستی که خدا بر شما مهربان است).
« اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ » [بقره:257] (الله دوست مومنان است که آنان را از تاریکیها درآورده و به سوی نور می آورد و دوست کافران شیطان است که آنان را از نور درآورده به سوی تاریکی می آورد. آنان اهل آتش هستند و همیشه در آن خواهند ماند).
قرآن مجید برای بهترین روش زندگی راههای مستقیم و همواری که از هر نوع خطر و افراط به دور هستند بر روی بشریت می گشاید واین راهها را به «سبل السلام» (راههای سلامتی) تعبیر می نماید که به راستی تعبیری بهتر از آن وجود ندارد و برای شرح و توضیح کلمه «سبل السلام» کلمه ای بهتر از خود آن وجود ندارد.
راههای سلامتی و سعادت، در واقع کوچه های همان شاهراه بزرگ" صراط" می باشند که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم مأمور معرفی آنها به بندگان است.
« وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ » [انعام:153] (و او خبر داده است که همین راه، راه راست من است بر همین راه بروید و از راههای دیگرنروید چرا که شما را از راه او پراکنده و دور خواهند کرد).
در این خصوص یک نکته مهم قابل توجه است و آن اینکه قرآن مجید همیشه درمقابل نور، ظلمت را جمع بکار برده است، این بدان خاطر است که اگر روشنی و نور وحی موجود نباشد، ظلمتها و تارکیها به قدری خواهند بود که حد ندارد و انسان در هر مرحله ای از زندگی اش با تاریکی روبه رو خواهد شد.
چنانچه نور دین واقعی را دور کنیم در این دنیا به جز تاریکی چیزی باقی نخواهد ماند. البته نه یک تاریکی بلکه تاریکی های بی شمار.
جهان را بر رسی کنید، تمام راههای به خدا رسیدن، مفقود؛ مذاهب و ادیان، رسم های خشک و بی جان، اعتقادات مردم مبنی بر جهالت و اوهام؛ دانش و معرفتها، قیاس و ظن؛ معاشره و معاملات مبنی بر بی عدالتی و ناهماهنگی، قانون در سیاست همه اش تجربه و آزمایش، دولت ها و حکومت ها، زورگوئی و تجاوز. آری! در بحبوبۀ این نابسامانیها مثال یک انسان گم کرده راه، چنین است که قرآن می فرماید:
« ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا » [النور:40] (تاریکی روی تاریکی است طوری که روی هم انباشته شده اند، تاریکی آنچنان است که شخص دست خود را هم نمی تواند ببیند).
به راستی که در این بحر ظلمات و دریای مهیب تاریکیها، مناره روشنی و نور فقط خداست که زمین وآسمان از پرتو آن روشن اند؛
« اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ » [نور:35] (الله نور آسمانها و زمین است. به همین دلیل در مقابل"ظلمات"- تاریکیهای بی شمار- کلمه "نور" مفرد به کار رفته است (ناگفته نماند که در زبان عربی نور به هر دو صورت جمع و مفرد به کار می رود این هم درست نیست که جمع آن غیرفصیح است زیرا اگر در قرآن به کار می رفت، در فصیح بودنش شبهه ای باقی نمی ماند؛ با این حال قرآن همیشه نور را مفرد و ظلمات را جمع آورده است و در واقع می خواهد بشر را به سوی حقیقتی بزرگ متوجه سازد). اگر از سرچشمه یگانه، افاضۀ نور نشود هیچ چیز روشن نخواهد شد.
« وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ » [نور:40] (و کسی که الله به او نوری نداده باشد هیچ نوری نخواهد داشت).
همانا کسانی که به وسیله قرآن مجید و نور نبوی از جهان تاریکی ها و غفلت و گمراهی بیرون شده و پا در جهان نور و روشنی می گذارند، مسلماً به زندگی تازه ای دست می یابند؛ آنها احساس می کنند که صاحب چشم و بصیرت گشته اند، آنگاه تمام راههای زندگی برایشان روشن می گردد و"سبل السلام" و"صراط مستقیم" در نظرشان واضح می شود، هر قدمشان در سفر زندگی در پرتو نور خدا بلند می شود و تا زمانی که در راهنمائی حق به سر می برند دچار اشتباه نمی گردند.
مسلماً این دوحالت (حالت اولیه یا تاریکی و حالت بعدی یا روشنی) بی نهایت با یکدیگر تفاوت دارند قرآن مجید همین تفاوت را این چنین به تصویر کشیده است:
« أَوَ مَن كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا » [انعام:122] (آیا این دونفر باهم برابر هستند که یکی از آنها مرده بود سپس به او حیات بخشیدیم و آنگاه برای او نوری را که با آن بتواند در بین مردم راه برود قرار دادیم و دیگری در انبوهی از تاریکی ها قرار گرفته است و هیچ راه خروجی از آن ندارد).
خداوند متعال وعده کرده است که به پیروان قرآن مجید چنین نوری عطا فرماید چنانکه می فرماید:« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَيَجْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ یا ایها الذین آمنوا اتقوالله و آمنوا برسوله یؤتکم کفلین من رّحمته و یجعل لکم نوراً تمشون به و یغفرلکم» [حدید:28] (ای صاحبان ایمان! از خدا بترسید و به رسالت پیغمبرش یقین داشته باشید تا خدا به شما دو سهم از رحمتش بدهد و برایتان نوری عطا کند که با آن بتوانید راه بروید و گناهانتان را بیامرزد).
کلمات «یمشی به الناس» و «تمشون به» اشاره به این دارند که این نور فقط مختص به روز آخرت نیست، صاحبان این نور در همه شئون زندگی دارای نور بصیرت و نیروی تشخیص می باشند. آنها تمام کارها را در پرتو وحی الهی و راهنمایی پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم انجام می دهند. خداوند متعال آنها را در هر زمینه ای با «فرقان» (قوه تشخیص خوبی از بدی) یاری می فرماید. روش زندگی آنان با زندگی افراد نامؤمن کاملاً تفاوت دارد. ویژگی خاص آنها این است که اساس زندگی شان بر قیاس و تجربه قرار ندارد بلکه بر وحی و رسالت استوار است. در آیه ذیل به همین ویژگی و امیتاز خاص اشاره شده است:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً » [انفال:29] (ای ایمان داران! اگر شما از خدا بترسید خدا به شما نیروی تشخیص بین حق و باطل را عطا خواهد کرد).
به همین دلیل خداوند متعال قرآن مجید را با القاب نور، بصائر، هدی، بینة، موعظة، شفاء و ذکر مبارک موسوم نموده است.
قرآن مجید آیینه تمام نمایی است که افراد گوناگون و صاحبان افکار و اعمال می توانند چهره هایشان را کاملاً در آن مشاهده نمایند، البته گاهی به صراحت و گاهی به اشاره، و گاهی در ضمن ذکر اشخاص و گاه به طور مستقیم. چنانکه می فرماید:
« لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلا تَعْقِلُونَ » [انبیاء:10] (به تحقیق ما به سوی شما کتابی را که احوالتان در آن مذکور است فرو فرستادیم آیا از عقل کار نمی گیرید).

بیان یک واقعه
محدث معروف شیخ الاسلام ابوعبدالله محمد بن نصر مروزی بغدادی (202-294هـ) که شاگرد امام احمد بن حنبل- رحمه الله- است در کتابش «قیام اللیل» این واقعه را نقل کرده است که انسان را در فهم آیه بالا کمک می کند وبر روش سلف درباره فهم قرآن و تدبر در آن دلالت می نماید:
«تابعی جلیل القدر و سردار معروف عرب "احنف بن قیس" روزی در حالی که نشسته بود این آیه به گوش او رسید: «لقد انزلنا الیکم کتباً فیه ذکرکم افلا تعقلون». او از جا تکان خورد و گفت: یک نسخه قرآن مجید برایم بیاورید تا ببینم من در کدام گروه هستم و با چه کسانی مشابهت دارم. قرآن مجید را باز کرد، از کنار مردانی گذر کرد که وصف شان چنین است: « كَانُوا قَلِيلاً مِّنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ وَبِالأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» [الذاریات:17-19] (اندکی از شب را می خوابند و در سحرگاهان آمرزش می طلبند و هر کس در اموال ایشان سهمیه ای دارد).
چشمش به گروهی دیگر افتاد که دارای این حال بودند: « تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ » [سجده:16] (پهلوهایشان از رختخواب به دور است در حالی که پروردگارشان را با ترس و امید می خوانند و از آنچه بدانها رزق دادیم صرف دیگران می کنند).
باز نگاهش به گروهی دیگر افتاد که اینگونه مورد ستایش واقع شده اند: « وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَامًا » [فرقان:64] (آنان که شب را سجده کنان و بر پا ایستاده در حضور پروردگارشان سپری می کنند).
او به سیر خود ادامه داد گروهی را دید که چنین معرفی شده اند: « الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ » [آل عمران:134] (آنان که مال خود را در آسایش و تنگی در راه خدا صرف می کنند و خشم خود را فرو می خورند و از تقصیرات مردم در می گذرند و خدا نیکوکاران را دوست می دارد).
گروه دیگری را دید که دارای این حالت بودند: « وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » [حشر:9] (و دیگران را بر خویش ترجیح می دهند گرچه خود بدان محتاج باشند و کسانی که از حرص نفس محفوظ می باشند رستگار هستند).
او خسته نشد و همچنان مشغول دیدار و مشاهده بود، به گروهی رسید که دارای این اخلاق و صفات بودند: « وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ » [شوری:37] (وکسانی که از گناهان بزرگ و کارهای خلاف عفت پرهیز می کنند وهنگامی که خشمگین می شوند کوتاه می آیند و در می گذرند). « وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ » [شوری:37] (وکسانی که از پروردگارشان فرمان می برند و نماز را به نحو مطلوب می خوانند و کارهایشان شورایی انجام می گیرد و مقداری از آنچه را که ما بدانها دادیم انفاق می کنند).
أحنف بن قیس وقتی که به اینجا رسید، در حیرت فرو رفت و گفت! بارالها! من ازحال خود آگاهم به راستی که من در میان این گروهها دیده نمی شوم، سپس راه دیگری انتخاب کرد و به سیر خود ادامه داد. گروهی را دید که حالت شان چنین بود: « إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ» [صافات:36-35] (وقتی به آنها گفته می شد غیر از الله معبودی دیگر وجود ندارد روی بر می گرداندند و می گفتند: آیا ما به گفته شاعری دیوانه معبودان خود را رها سازیم؟).
باز در همین راه نگاهش به افرادی افتاد که چنین معرفی شده اند: « وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ» [زمر:45] (و هنگامی که تنها از خدا سخن به میان می آید قلب کسانی که به آخرت ایمان ندارند می گیرد و زمانی که از کسانی بجز او سخن به میان می آید یکباره شادمان می شوند).
باز از کنار گروهی دیگر گذر کرد که مورد سؤال واقع شده بودند: «مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ» [مدثر:47-42] (چه چیزی شما را به دوزخ انداخت؟ در جواب خواهند گفت: ما نماز نمی خواندیم و به بیچارگان غذا نمی دادیم و با کسانی مثل خود راست و دروغ را به هم می بافتیم وشایعه پراکنی می کردیم و قیامت را دروغ بر می شمردیم تا اینکه مرگ فرا رسید). احنف بن قیس وقتی به اینجا رسید توقف کرد سپس به سوی الله متوجه شد! و گفت: خدایا به تو پناه می آورم از این گروهها، بارالها من از اینها بیزار هستم.
او به تلاش خود ادامه داد قرآن مجید را ورق می زد تا جایگاه خود را پیدا کند، تا اینکه بالاخره بر روی این آیه توقف کرد: « وَآخَرُونَ اعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُواْ عَمَلاً صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ » [توبه:102] (و هستند کسانی دیگر که به گناهان خود اعتراف دارند. آنان عمل نیک را با عمل بد در آمیخته اند. بزودی خدا با رحمت خویش به آنها توجه خواهد کرد. به درستی که خدا آمرزنده مهربان است). در این هنگام بی اختیار این جمله بر زبانش جاری گشت" آری! آری! بدون تردید همین است حال من.

7- راهنمای جاویدان برای نسل بشر
یکی از ابعاد اعجازی قرآن مجید این است که ذکر ملت ها و افرادی را به میان آورده است که بنابر اخلاق ویژه شان فناپذیر نیستند، در زمینه جنایات و جرمها نیز آن دسته از جنایات نادرالوقوع را ذکر نکرده که فقط گاهی اوقات توسط بعضی افراد مخصوص انجام می گیرند بلکه جنایات و گناهان کثیرالوقوع را بیان نموده است. در پرتو این حقایق می توان گفت که قرآن مجید کتاب زنده و جاویدی است، برایش ماضی و حال و جدید و قدیم فرقی ندارد، خطاب قرآن برای هر تمدن و هر زمان یکسان است، دعوتش هر زمان تازه و مطابق با مقتضای حال است؛ آئینۀ تمام نمای فطرت انسانی و راهنمای جاویدان برای نسل بشر است، نازل کننده آن چه جالب فرموده است:
«وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ وَمَثَلا مِّنَ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُمْ وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ» [نور:34] (ما آیه های روشن و احوال کسانی را که پیش از شما گذشته اند به سوی شما و پند و اندرزی برای پرهیزگاران فرود آورده ایم). «وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ» [زمر:27] (و ما از هر نوع مثال و داستانی در این قرآن برای مردم بیان کردیم تا برای ایشان یادآوری باشد).
«لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِي الأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» [یوسف:111] (و برای صاحبان خرد در قصه های پیامبران عبرت وجود دارد. قرآن سخنی که به دروغ بافته شده است نیست ولیکن قرآن آنچه را که پیش از خودش است تأیید می کند و هر چیز را به تفصیل بیان می کند و موجب هدایت و رحمت برای مؤمنان است).